گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
ماهنامه موعود شماره 39
احداث معبد بزرگ در بیتالمقدس- 1







قسمت اول حیدررضا ضابط مسیحیت به سه شاخه کاملًا جدا و مخالف یکدیگر یعنی کلیساي کاتولیک روم، ارتدکس و پروتستان
تقسیم شده است. کشورهاي جنوب اروپا و آمریکاي لاتین عمدتاً کاتولیک، کشورهاي شمال اروپا و ایالات متحده آمریکا
پروتستان و پیروان کلیساي ارتدکس در اروپاي شرقی هستند. این سه کلیسا در اعتقادات دینی و مراسم عبادي کاملًا از یکدیگر
جدایند و مانند سه دین مختلف عمل میکنند و حتی انجیل کلیساي پروتستان با انجیل کلیساي کاتولیک تفاوت زیادي دارد.
کلیساي کاتولیک و پروتستان از پنج قرن گذشته علیه یکدیگر مبارزه کردهاند، به گونهاي که بسیاري از جنگهاي قرنهاي هفدهم و
هجدهم میلادي برخاسته از اهداف و آرمانهاي کاتولیکی و پروتستانی بوده است که نمونه زنده آن در جهان معاصر درگیري
مسلحانه و دائمی بین پیروان کلیساي کاتولیک و پروتستان در ایرلند شمالی است. تا کنون بیش از یک هزار فرقه و کلیساي مختلف
در درون پروتستانیسم ظهور کرده و هنوز هم تعداد فرقههاي جدید در پروتستانیسم رو به افزایش است و آمریکا مرکز تولید
فرقههاي جدید در پروتستان میباشد. یکی از ویژگیهاي کلیساي پروتستان رابطه بسیار نزدیک آنها با دولتهاي اروپایی میباشد و
این دولتها براي ترویج مسیحیت پروتستان از مبلغان خود در کشورهاي جهان سوم حمایتهاي گسترده مالی، تبلیغاتی و سیاسی
میکنند؛ به عنوان مثال در انگلیس دولت و کلیساي پروتستان از هم جدا نیست و ملکه انگلیس در رأس دولت و کلیسا قرار دارد.
مبلغان انجیل در یک قرن گذشته جریان جدیدي که در بین پروتستانها فوقالعاده قدرتمند شده است مکتب نوظهور (مبلغان انجیل)
میباشد. قبل از جنگ جهانی دوم این مکتب نوظهور به بنیادگرایی معروف و شعار آنها بهوجود آوردن حکومت در آمریکا بر
مبناي بنیادهاي انجیل میباشد. بعد از جنگ جهانی دوم بنیادگرایان آمریکایی خود را مبلغان انجیل معرفی کردند و با استفاده
گسترده از وسایل ارتباطات جمعی توانستند در جامعه آمریکا نفوذ فراوانی به دست آورند و اکنون این جریان، قدرتمندترین و
فعالترین تشکیلات دینی در آمریکا محسوب میشود و در مراکز سیاسی این کشور نفوذ زیادي دارند. یکی از ویژگیهاي جریان
فوق این است که وابسته به یکی از فرقهها یا کلیساي پروتستان نیست، بلکه اعضاي تمامی فرقههاي کلیساي پروتستان عضو این
جریان دینی میباشند. مسیحی نمودن سایر اقوام غیر مسیحی با تبلیغات گسترده یکی دیگر از اهداف این جریان میباشد. کشیشان
معروف آمریکایی وابسته به این جریان مانند بیلی گراهام 2 ، جري فالول 3 ، پت رابرتسون 4 ، هال لیندسی 5 ، مایک ایوانس 6 و
اسقف اعظم کلیساي انگلیس، جورج کاري 7 از مبلغان این جریان میباشند که شهرت جهانی دارند و مخصوصاً در کشورهاي
ایالات متحده آمریکا و انگلیس، از نفوذ عمیقی در بین دولتمردان این دو کشور برخوردارند. مکتب نوظهور صهیونیسم مسیحی
صفحه 38 از 59
اصول و مبانی جریان مبلغان انجیل در آمریکا و انگلیس حمایت همه جانبه عقیدتی و سیاسی از صهیونیسم میباشد و آنها اعتقاد
دارند که پیروان کلیساي پروتستان براي ظهور دوباره مسیح باید چند خواسته مسیح را که در تفاسیر انجیل در قرن بیستم به عنوان
8 شهرت دارد. این « صهیونیسم مسیحی » پیشگوییهاي انجیل بیان شده، عملی نمایند. این جریان نوظهور در پروتستانیسم با عنوان
جریان صهیونیسم مسیحی یک پدیده جدید دینی سیاسی در مسیحیت است که براي اولین بار توسط کلیساي انگلیس در اواخر
و « عملی نمودن خواستههاي مسیح » قرن نوزدهم میلادي به وجود آمد. 9 پروتستانهاي مقیم آمریکا و انگلیس این جریان نوظهور را
نیز مینامند. در این زمینه در اواخر قرن نوزدهم مطابق افکار جدید جان داربی انگلیسی، یک « عملی نمودن پیشگوییهاي انجیل »
مفسر معروف انجیل از آمریکا به نام سایرس اسکوفیلد 10 تفسیر انجیل را تحریر کرد و تفسیر انجیل وي امروزه معتبرترین تفسیر
انجیل براي پروتستانهاي سراسر جهان محسوب میشود و بهترین مرجع براي انجیل شناخته شده است. پیروان این مکتب خود را از
مبلغان انجیل میدانند و اعتقاد دارند پیروان این مکتب مسیحیان دوباره تولد یافته میباشند که فقط اینان اهل نجات خواهند بود و
دیگران هلاك خواهند شد. از ویژگیهاي ممتاز پیروان این مکتب اعتقاد راسخ و تعصب خاص به صهیونیسم میباشد و تعصب این
مسیحیان به صهیونیسم بیش از صهیونیستهاي یهودي مقیم اسراییل و آمریکا میباشد. مطابق اعتقادات مکتب فوق به وسیله
پروتستانها حوادثی باید به وقوع بپیوندد تا مسیح دوباره ظهور نماید و پیروان این مکتب وظیفه دینی دارند براي تسریع در عملی
شدن این حوادث کوشش نمایند. حوادثی که توسط آنها باید عملی شوند، عبارتند از: 1. یهودیان از سراسر جهان باید به فلسطین
آورده شوندو کشور اسراییل در گسترهاي از رودخانه نیل تا رودخانه فرات بهوجود آید و یهودیانی که به اسراییل مهاجرت نمایند
اهل نجات خواهند بود. 2. یهودیان باید دو مسجد اقصی و صخره در بیتالمقدس را منهدم کنند و به جاي این دو مسجد مقدس
مسلمانان، معبد بزرگ را بنا نمایند (از سال 1967 تا به حال دو مسجد اقصی و صخره در بیتالمقدس بیش از صد بار مورد حمله
یهودیان و مسیحیان صهیونیست قرار گرفته است). 3. روزي که یهودیان مسجد اقصی و مسجد صخره در بیتالمقدس را منهدم
کنند، جنگ نهایی مقدس (آرماگدون) به رهبري آمریکا و انگلیس آغاز شده، در این جنگ جهانی تمام جهان نابود خواهد شد.
که مسیحیان دوباره « عملی نمودن خواستههاي مسیح » 4. روزي که جنگ آرماگدون آغاز شود، تمامی مسیحیان پیرو اعتقادات
تولد یافته میباشند، مسیح را خواهند دید و توسط یک سفینه عظیم از دنیا به بهشت منتقل میشوند و از آنجا همراه با مسیح
نظارهگر نابودي جهان و عذاب سخت در این جنگ مقدس خواهند بود. 5. در جنگ آرماگدون زمانی که ضد مسیح (دجال) در
حال دستیابی به پیروزي است، مسیح همراه مسیحیان دوباره تولد یافته در جهان ظهور خواهد کرد و ضد مسیح را در پایان این
جنگ مقدس شکست میدهد و حکومت جهانی خود را به مرکزیت بیتالمقدس برپا خواهد ساخت و معبدي که به جاي مسجد
اقصی و صخره در بیتالمقدس که توسط مسیحیان و یهودیان قبل از آغاز جنگ آرماگدون ساخته شده محل حکومت جهانی
مسیح خواهد بود. 6. دولت صهیونیستی اسراییل با کمک آمریکا و انگلیس مسجد اقصی و مسجد صخره در بیتالمقدس را نابود
خواهد کرد و معبد بزرگ به دست آنان در این مکان ساخته خواهد شد و این رسالت مقدس به عهده آنان میباشد. 7. این حادثه
پس از سال 2000 میلادي حتماً اتفاق خواهد افتاد. 8. قبل از آغاز جنگ آرماگدون، رعب و وحشت جامعه آمریکا و اروپا را فرا
خواهد گرفت. 9. قبل از ظهور دوباره مسیح، صلح در جهان هیچ معنی ندارد و مسیحیان براي تسریع در ظهور مسیح باید مقدمات
جنگ آرماگدون و نابودي جهان را فراهم نمایند. رهبران مذهبی فرقههاي پروتستان در ایالات متحده و انگلیس که به این مکتب
اعتقاد دارند، در دهه 1990 م. اعتقادات یاد شده را به شدت در جامعه آمریکا و اروپا تبلیغ کردهاند و « خواستههاي مسیح » نوظهور
در 10 سال گذشته در آمریکا در این زمینه دهها کتاب منتشر شده و فیلمهاي گوناگونی به نمایش درآمدهاند. در اوائل سال
در پیشگوییهاي انجیل؛ جاي آمریکا » 2001 م. کشیش آمریکایی به نام هاللیندسی 11 که مبلغ این مکتب میباشد، کتابی با عنوان
را تألیف کرده که یکی از پر فروشترین کتابهاي سال 2001 در آمریکا به شمار آمده است. در این کتاب نقش دولت «؟ کجاست
صفحه 39 از 59
واشنگتن در جنگ آرماگدون بیان شده است. نویسنده در این کتاب اثبات نموده است که دولت آمریکا جنگ آرماگدون را
رهبري خواهد کرد و مخالفان مسیح در سراسر جهان را که قبل از آغاز این جنگ باعث ایجاد رعب و وحشت در جهان شدهاند،
شکست خواهد داد. در این جنگ مقدس، دولت انگلیس همکار آمریکا خواهد بود. دولت آمریکا در اوج جنگ سرد، موشکهاي
نامیده بود. پیروان این مکتب در یک دهه گذشته تبلیغ کردهاند که عملیات « شمشیرهاي جنگ مقدس » هستهاي قاره پیماي خود را
توفان صحرا علیه عراق در سال 1991 فراهم کردن مقدمه براي جنگ آرماگدون بوده است. مسیحیان صهیونیست از فرقه پروتستانها
در آمریکا و انگلیس اعتقاد دارند که مسیح همیشه در امور خاورمیانه به سود دولت اسراییل مداخله نموده است و اعلام میدارند
که خواست دولت اسراییل در حقیقت خواست مسیح میباشد و مذاکرات صلح در خاورمیانه بیهوده است و تأسیس کشور اسراییل
بزرگ از رودخانه نیل تا رودخانه فرات، خواست مسیح میباشد که به زودي عملی خواهد شد. صهیونیستهاي یهودي هم مطابق
اعتقاد دارند و مطابق این اعتقاد، آنها برنامهاي را اجرا « خواستههاي خدا » به مکتب « تلمود » اعتقاد به مجموعه قوانین دینی خود
مینمایند که با کمک دولتهاي آمریکا و انگلیس و دیگر کشورهاي غربی بتوانند دو مسجد مقدس اقصی و صخره در بیتالمقدس
را تخریب کرده، کشور اسراییل بزرگ را با نابودي کامل کشورهاي اسلامی بهوجود آورند. به همین منظور میان صهیونیستهاي
« خواستههاي خدا » یهودي و صهیونیستهاي مسیحی از فرقه پروتستانها اتحاد و هماهنگی کاملی وجود دارد و مسیحیان پیرو اعتقاد
همواره اظهار میدارند هر عملی که از سوي دولت اسراییل انجام میشود، در حقیقت از سوي مسیح طراحی شده است و باید
توسط مسیحیان سراسر جهان مورد حمایت قرار گیرد. به لطف حمایت همه جانبه جهان مسیحی غرب از دولت تلآویو اکنون
ذخایر عظیم موشکهاي هستهاي، و انواع و اقسام تسلیحات شیمیایی و میکروبی در اسراییل وجود دارد و در واقع، رژیم صهیونیستی
تبدیل کردهاند. البته هدف استراتژي جهان « انبار مهمات و پادگان نظامی جهان مسیحی ایالات متحده آمریکا و غرب » را به یک
مسیحی غرب این است که کشورهاي اسلامی را در زمینههاي اقتصادي و نظامی براي همیشه ضعیف نگاه دارند. صهیونیسم مسیحی
جان » در آمریکا رهبران دینی و سیاسی پروتستان در انگلیس و آمریکا در حقیقت بانیان اصلی صهیونیسم میباشند. بعد از اینکه
و « عملی نمودن خواستههاي مسیح » کشیش معروف کلیساي انگلیسی نظریه صهیونیسم مسیحی را براي اولین بار به عنوان « داربی
ویلیام » و « دي.ال.مودي » تحقق پیشگوییهاي انجیل ترویج کرد، دو نفر از کشیشان برجسته پروتستان مقیم آمریکا به نامهاي
صهیونیسم مسیحی را در این کشور تبلیغ کردند. بلاکستون در دهه 1880 براي مهاجرت یهودیان از سراسر جهان به ،« بلاکستون
سرزمین فلسطین با رهبران سیاسی و دینی و سرمایهداران بزرگ مسیحی در ایالات متحده آمریکا ملاقات کرد و آنها را متقاعد
ویلیام » نمود که از دولت واشنگتن بخواهند براي بهوجود آوردن کشور اسراییل در فلسطین کوشش نماید. در سال 1891
نمود. در « بنجامین هاريسون » معروف گردید تقدیم رئیس جمهوري وقت آمریکا « نامه بلاکستون » نامهاي را که بعداً به « بلاکستون
این نامه 413 نفر از رهبران ارشد سیاسی و دینی و سرمایهداران بزرگ آن زمان در آمریکا از دولت خود درخواست کرده بودند
دولت واشنگتن به وظیفه الهی و ملی خود عمل کند و در فلسطین کشوري براي یهودیان به وجود آورد و براي بازگشت یهودیان به
فلسطین، باید کمکهاي مالی، سیاسی و نظامی خود را در اختیار نهضت صهیونیسم بگذارد. این نامه را حتی اسقف اعظم آن زمان
پدر صهیونیسم مسیحی در ایالات » کاتولیکهاي ایالات متحده کاردینال گیبن امضاء کرده بود. کشیش ویلیام بلاکستون به عنوان
بعد از این جریان قوت گرفت و آنها با ترغیب و حمایت رهبران سیاسی و دینی « صهیونیسم یهودي » . معروف گردید « متحده آمریکا
مسیحی از انگلیس و ایالات متحده آمریکا در سال 1897 م. به رهبري تئودور هرزل 12 در شهر بال سوئیس اولین کنگره
صهیوینستهاي یهودي را تشکیل دادند و اهداف خود براي بهوجود آوردن کشور اسراییل را در فلسطین اعلام کردند. در سال
را تألیف کرد. در این کتاب نویسنده به مسیحیان جهان وعده داده بود در سالی که « مسیح میآید » 1908 م بلاکستون کتابی با عنوان
در فلسطین کشور صهیونیستی اسراییل تأسیس گردد، مسیح دوباره ظهور خواهد کرد. براي رسیدن به این هدف، دولت لندن با
صفحه 40 از 59
تهاجمهاي فرهنگی و نظامی خلافت عثمانی ترکیه را متلاشی نمود و در جنگ جهانی اول ارتش انگلیس سرزمین فلسطین را
وزیر امور خارجه وقت انگلیس در بیانیهاي تعهد نمود دولت لندن به یهودیان « آرتور بالفور » تصرف کرد. در سال 1917 م هم
سراسر جهان براي مهاجرت به فلسطین کمک کند و در تشکیل کشور اسراییل در فلسطین فعالیت نماید. پروتستانیسم در خدمت
را تأسیس کرد که اهداف این « جامعه خدمات روحانی کلیسا براي یهودیان » صهیونیسم در سال 1809 م در لندن کلیساي انگلیس
جامعه به قرار زیر میباشد: 1. تبلیغ نمودن ریشههاي یهودي دین مسیحیت در بین مسیحیان جهان؛ 2. کوشش براي مهاجرت
یهودیان از سراسر جهان به سرزمین فلسطین و تأسیس کشوري به نام اسراییل در فلسطین. یکی دیگر از مؤسسات فعال پروتستانها
میباشد. در این « سفارت بینالمللی مسیحیت در بیتالمقدس » که براي مهاجرت یهودیان به فلسطین فعالیت گسترده انجام میدهد
مؤسسه تمام کلیساهاي پروتستانها عضویت دارند و براي انتقال یهودیان به فلسطین کمکهاي مالی زیادي به یهودیان و دولت
. اسراییل مینمایند. دیگر مؤسسات فعال پروتستانها که براي انتقال یهودیان به فلسطین کوشش مینمایند از این قرار میباشند: 1
دوستان مسیحی اسراییل؛ 2. دوستان نیایش مسیحیت براي اسراییل؛ 3. پلهاي صلح. این مؤسسات با دریافت کمکهاي مالی از
دولتهاي مسیحی آمریکا و اروپا و مسیحیان سراسر جهان، هزینه مهاجرت یهودیان به سرزمینهاي فلسطین اشغالی را میپردازند.
برنامه کنونی این مؤسسات، انتقال بیش از یک میلیون یهودي از کشورهاي مختلف مخصوصاً از شوروي سابق و اروپاي شرقی به
فلسطین است و اخیراً نخستوزیر اسراییل نیز طرحهاي عملی براي اجراي این طرح را رسماً اعلام داشته است. براساس اعتقادات
صهیونیسم مسیحی، بعد از سال 2000 میلادي و قبل از 2007 میلادي یهودیان مقیم فلسطین باید دو مسجد اقصی و صخره را منهدم
کنند و به جاي آنها معبد بزرگ را بنا نمایند. روزي که یهودیان مسجد اقصی و مسجد صخره در بیتالمقدس را منهدم کنند جنگ
آرماگدون آغاز خواهد شد. در این زمینه رهبران و نویسندگان پیرو مکتب صهیونیسم مسیحی کتابهاي متعددي به چاپ رسانده و
گذاشتهاند. عناوین این کتابها درباره انهدام مسجد اقصی و مسجد صخره و احداث معبد بزرگ به « کتابهاي آرماگدون » نام آنها را
3. معبد مسیح که 2. معبد روزهاي آخرالزمان؛ 14 جاي آن به این قرار میباشد: 1. جنگ براي بیتالمقدس، جان هاگی؛ 13
را تألیف نمود که « خیانت به بیتالمقدس » میآید، جان شمیت و کارل لانی. یک نویسنده آمریکایی در سال 1997 کتابی با عنوان
در آن هر نوع مذاکره صلح با فلسطینیان را خیانت به تعلیمات انجیل و خواستههاي مسیح میداند. او در این کتاب این مطلب را به
خوانندگان القا مینماید که مسیح با آغاز هزاره سوم و قبل از سال 2007 میلادي ظهور خواهد کرد و اسراییل بزرگ را از نیل تا
فرات به وجود خواهد آورد. در این کتابها تبلیغ میگردد که براي تعجیل ظهور مسیح، مسیحیان باید کشور بابل را که عراق
نیز « جنگ فرات » کنونی میباشد نابود کنند و رودخانه فرات باید کاملًا خشک گردد. گفتنی است که آنها جنگ آرماگدون را
مینامند. پیروان این مکتب اعلام کردهاند که در آزمایشگاه دامپزشکی شهر تگزاس مشغول پرورش گوساله ماده با کره سرخ رنگ
بدون لکهاي را دارند پرورش میدهند و آن را در معبد بزرگ که در جاي مسجد اقصی و مسجد صخره ساخته خواهد شد قربانی
خواهند کرد. رهبران دینی صهیونیسم مسیحی تبلیغات گستردهاي در این باره انجام دادهاند. در یک نظرسنجی که توسط خبرگزاري
آسوشیتدپرس در سال 1997 انجام شد، اعلام گردید 25 درصد جمعیت آمریکا اعتقاد راسخ دارند که با آغاز هزاره سوم جنگ
نهایی آرماگدون در محل فلسطین آغاز خواهد شد و این جنگ تا مدت هفت سال ادامه خواهد داشت. در اثر این جنگ دنیا نابود
میدانند، مسیح همراه مسیحیان « مصیبت بزرگ براي کلیسا و مسیحیان » میشود و در پایان این جنگ هفت ساله که آنها آن را
دوباره تولدیافته ظهور خواهد کرد و دجال را شکست میدهد و حکومت جهانی خود را با مرکزیت بیتالمقدس تشکیل خواهد
مینامند. مطابق اعتقادات « معبد مصیبت بزرگ » داد. به همین منظور آنها معبد بزرگ را که موجب جنگ آرماگدون میشود
تمامی مردم جهان، چه مسیحی و چه غیر مسیحی، به دست دجال کشته ،« خواستههاي مسیح » صهیونیسم مسیحی، غیر از معتقدان به
خواهند شد. ارتش صهیونیستی در سال 1967 بخش شرقی بیتالمقدس را تصرف کرد و مسجد اقصی و مسجد صخره به دست
صفحه 41 از 59
صهیونیستهاي یهودي اشغال گردید. بعد از آن، رژیم تلآویو همواره اعلام کرد که بیتالمقدس پایتخت ابدي اسراییل است. به
همین منظور صهیونیستها 87 درصد بخش شرقی بیتالمقدس را تصرف کردهاند و مردم فلسطین حق ندارند در بخش شرقی این
شهر خانهسازي کنند و حتی خانههاي فلسطینیها در این بخش شهر مرتب تخریب میگردد و یهودیان در آنجا ساکن میشوند.
صهیونیستها زیر محوطه مسجد اقصی و مسجد صخره را کاملًا حفاري کردهاند. صهیونیستهاي مسیحی و یهودي مقیم فلسطین
اشغالی و آمریکا نیز اعلام نمودهاند که آنها سقف و ستونهاي معبد بزرگ را آماده کردهاند و میتوانند در کوتاهترین مدت معبد
بزرگ را در جاي مسجد اقصی و مسجد صخره احداث نمایند. آنها نقشه معبد بزرگ را در روي جلد کتابهایی که در این موضوع
نوشته شده است چاپ کردهاند. رهبران صهیونیسم مسیحی و یهودي خود اعلام کردهاند مطابق تفسیر مکاشفه یوحنا در انجیل،
صهیونیسم رسالت الهی دارند و براي تأسیس دولت اسراییل بزرگ حق دارند علاوه بر سلب مالکیت فلسطینیان حتی نسلکشی
فلسطینیان و اعراب را انجام دهند. 15 خلسه روحانی پروتستانها اعتقاد دارند قبل از آغاز جنگ آرماگدون مسیح خود را مقابل
ظاهر خواهد کرد و آنها با دیدار مسیح خلسه روحانی را تجربه خواهند کرد و از میان صهیونیستهاي « دوباره تولدیافته » مسیحیان
نگاهی به » پینوشتها : * بخشی از مقاله <" or="-CC یهودي که معبد بزرگ را بنا خواهند نمود، 144000 یهودي با زیار ? 0000
Billy Graham. 3 . Jerry Falwell. 4 . Pat Robertson. 5 . Hal Lindsey. 6 . . 2 .« پیوند پروتستان و صهیونیسم
متوفاي John Nelson Darby جان نلسون داربی . Mike Evans. 7 . George Carey. 8 . Christian Zionism. 9
1882 م کشیش معروف کلیساي انگلستان در اواخر قرن نوزدهم با تبلیغات خود مکتب جدید صهیونیسم مسیحی را در بین
Scofield Cyrus. 11. Hal Lindsey. 12. Theodore Herzl. 13. John Hagee: The . پروتستانها بنیاد نهاد. 10
Battle For Jerusalem 1002. 14. Randall Price: The Coming Last Days Temple 9991. 15.
Armageddon Hal Lindsaey Cliff Ford: Battle For Jerusalem Books 1002. 16. Horsemen a Billy
Graham: Approaching Hoofbeats the Four of the Apocalypse 3891. b Hal Lindsey:
Countdown to Armageddon 3891. 17. a John R Bisagno: And Then Shall the End Come 0002.
2991 b Marion F Kremers: God Intervenes in the Middle East Times c George Otis: Lifting
the Veil on Islam and the End 1991. 18. Bibliography Tom Mclver: The End of the World: An
.Annotated-V of End-Times Resources July 1999
رمضان، بهار انتظار
ابراهیم شفیعی سروستانی ماه خدا با برکت، رحمت و مغفرت الهی به بندگان خدا روي میآورد و همگان را به مهمانی خدا فرا
میخواند؛ ماهی که روزهایش بهترین روزها، شبهایش بهترین شبها و ساعتهایش بهترین ساعتهاست؛ 1 ماهی که در لحظه لحظهاش
خدا جاري است و هر آنش سرمایهاي است که باید چون جان پاسش داشت و آن را به راحتی از کف نداد. مگر میتوان غیر از ماه
مبارك رمضان، ماهی را پیدا کرد که یک شب از شبهاي آن ارزشی فزونتر از هزار ماه داشته باشد؟ 2 مگر میتوان غیر از این ماه،
ماهی را سراغ گرفت که در سرتاسر آن درهاي بهشت بر روي مردمان گشوده و درهاي دوزخ بر روي آنان بسته باشد؟ 3 مگر
میتوان ماه دیگري را نشان داد که در آن نفس کشیدن حکم تسبیح و خوابیدن حکم عبادت داشته باشد؟ 4 پس بیایید قدر این ماه
را بیشتر بدانیم و پیش از آنکه لحظههاي ارزشمندش سپري شود از چشمهسار جوشان آن خود را سیراب کنیم. رمضان، بهار قرآن و
بهار دعا و مناجات به درگاه پروردگار بینیاز است. در هیچ ماهی به اندازه ماه مبارك رمضان، دعا، مناجات، ذکر و نمازهاي
مستحبی وارد نشده است. هر روز آن، دعایی خاص و هر شبش نماز و ذکري ویژه خود دارد. اما رمضان، بهار انتظار نیز هست؛ چرا
صفحه 42 از 59
که در دعاها و مناجاتهاي این ماه به همان اندازه که روح بندگی و تضرع به درگاه خداوند و طلب آمرزش و رستگاري از او موج
میزند؛ روح انتظار و امید فرا رسیدن دولت کریمۀ اهل بیت(ع) نیز جاري است. با بررسی اجمالی اعمال ماه مبارك رمضان روشن
میشود که علاوه بر تضرع و بندگی در پیشگاه خالق هستی دو موضوع دیگر نیز در مجموع این اعمال مورد توجه جدي قرار گرفته
است؛ که عبارتند از: 1. نقش امام و حجت الهی در جهان هستی؛ 2. انتظار و آمادگی براي ظهور دولت کریمۀ اهل بیت(ع). در
. اینجا براي روشنتر شدن موضوع به برخی از دعاها و مناجاتهایی که این دو موضوع در آنها تجلی یافته است، اشاره میکنیم. 1
نقش امام و حجت الهی در جهان هستی در اعتقاد شیعه، امامت تنها به امور شرعی و اعتقادي مردم و یا حتی امور اجتماعی و
سیاسی محدود نمیشود، بلکه امام به عنوان حجت خدا در عالم تکوین نیز نقش داشته و واسطه فیض الهی به بندگان است. به
عبارت دیگر آنچه که خداوند در عالم هستی مقدور فرموده از مجراي امام و حجت عصر بر مردم جاري و ساري میشود و از این
که از امام هادي(ع) نقل شده خطاب به ائمه معصومین(ع) عرض میکنیم: ... بکم فتح الله « جامعه کبیره » رو است که در زیارت
... . و بک یختم، و بکم ینزّل الغیث و بکم یمسک السماء أن تقع علی الارض إلاّ بإذنه و بکم ینفّس الهمّ و یکشف الضرّه... 5
خداوند، ] هستی را [ به وسیله شما آغاز کرد و به وسیله شما ] نیز [ به انجام میرساند. او به وسیله شما باران را نازل میکند و به
وسیله شما، تا زمانی که خود اراده کند، آسمان را از اینکه بر زمین فرو افتد، نگاه میدارد و هم به وسیله شما غم و اندوه را
برمیدارد و سختیها را برطرف میسازد... . و یا در زیارت مطلقه حضرت ابا عبدالله، حسین بن علی(ع) که از امام صادق(ع) نقل
شده خطاب به آن وجود مقدس و دیگر ائمه هدي(ع) میگوییم: ... إرادة الربّ فی مقادیر أموره تهبط إلیکم و تصدر من بیوتکم.
6 ارادة پروردگار در همۀ آنچه او مقدر داشته به شما محول شده و از خانههاي شما صادر میشود. با توجه به این بینش و این
اعتقاد نسبت به امامان معصوم و حجتهاي الهی(ع) است که شب قدر مفهوم مییابد؛ شبی که فرشتگان و روح به اذن پروردگار
یا برنامۀ یک سالۀ جهان هستی را بر کسی که از سوي خداوند به ولایت برگزیده شده عرضه میدارند. چنانکه « کلّ أمر » خویش
در روایتی که از پیامبر اکرم(ص) نقل شده آمده است: امنوا بلیلۀ القدر، فإنّه ینزّل فیها أمر السنۀ و إنّ لذلک ولاة من بعدي علی بن
ابیطالب و أحد عشر من ولده. 7 به شب قدر ایمان بیاورید همانا در این شب امور یک سال (همه آنچه در یک سال واقع میشود)
نازل میگردد و براي این موضوع پس از من پیشوایانی وجود دارند که عبارتند از: علیبن ابیطالب و یازده تن از نوادگان او.
بنابراین، ماه مبارك رمضان که شب مقدس قدر را در خود جاي داده است فرصت مناسبی است براي توجه دادن مردمان به جایگاه
برجستۀ حجتهاي الهی(ع)، به طور عام، و امام عصر و حجت زمان(ع)، به طور خاص، در عالم هستی و یادآوري وظیفهاي که آنان
نسبت به این واسطههاي فیض خداوندي دارند. مرحوم مجلسی(ره) در بیان اعمال ماه مبارك رمضان میگوید: از جمله وظایفی که
در هر شب (ماه رمضان) مقرر شده این است که بنده در آغاز هر دعاي نیکو و در پایان هر عمل پسندیده آن کس را که جانشین
خداوند، جل جلاله، در میان بندگان و سرزمینهاي او میداند، یاد کند؛ زیرا آن جانشین عهدهدار همه نیازمندیهاي روزهدار است؛
از خوراکی و آشامیدنی او گرفته تا همه آنچه که او در نظر دارد؛ یعنی همه اسباب و وسایلی که در اختیار جانشین پروردگار
بزرگ (ربّالارباب) است. همچنین هر روزهدار وظیفه دارد که آن جانشین خدا را، به آنچه که شایسته مانند اوست، دعا کند و
معتقد باشد که خداوند، جلجلاله، و جانشین او بر او منت گذاشتهاند که چنین جایگاه و منزلتی را به او بخشیدهاند. 8 مرحوم
نقل میکند که در آن به نقل از صالحین(ع) چنین آمده است: در شب « إبن أبیقرّه » مجلسی پس از این عبارت روایتی را از کتاب
بیست و سوم ماه رمضان، ایستاده و نشسته و در هر حالی که هستی، و همچنین در تمام این ماه و به هر صورت ممکن، بلکه در تمام
مدت روزگارت، پس از بزرگداشت نام خداي تعالی و درود و صلوات بر پیامبر و خاندان او بگو: أللّهم کن لولیّک القائم بأمرك،
محمد بن الحسن المهدي علیه و علی آبائه أفضل الصلاة والسلام فی هذه الساعۀ و فی کل ساعۀ، ولیّاً و حافظاً و قائداً و ناصراً و
دلیلًا و مؤیّداً حتی تسکنه أرضک طوعاً و تمتّعه فیها طولًا و عرضاً... . 9 خداوندا! ولی و برپا کننده امرت، محمد، زادة حسن، مهدي
صفحه 43 از 59
را که برترین درودها و سلامها بر او و پدرانش باد در این ساعت و در همه ساعتها، سرپرست، نگهدار، راهبر، یاور، راهنما و
پشتیبان باش تا او را ] نه از سر زور بلکه [ به اختیار ] مردم [ در زمین جایگاه بخشی و او را در درازا و پهناي زمین بهرهور و کامران
سازي. با توجه به آنچه که گذشت بر همۀ ما لازم است که در فرصت به دست آمده در ماه مبارك رمضان از یک سو به نقش و
جایگاهی که حضرت بقیۀاللهالاعظم ارواحنافداه به عنوان حجت خدا و امام عصر در سراسر جهان هستی و در زندگی همه
انسانها دارند، توجه کنیم و آن را به درستی بشناسیم؛ و از سویی دیگر به وظیفه و تکلیفی که در برابر آن وجود مقدس که ولی
نعمت همه ما و واسطه همه فیوضات الهی هستند به خوبی واقف شویم و بدانیم که همه نعمتها و برکتهاي الهی به سبب وجود
ایشان بر ما جاري شده و بنابراین بیتوجهی و غفلت نسبت به آن حضرت، ناسپاسی و قدرناشناسی بزرگی است که خداوند به
سادگی از آن نخواهد گذشت. 2. آمادگی براي ظهور دولت کریمه اهلبیت(ع) در تعدادي از دعاهایی که در ماه مبارك رمضان
وارد شده موضوع انتظار و آمادگی براي ظهور مورد توجه قرار گرفته که در اینجا به برخی از آنها اشاره میکنیم: 1 2. دعاي افتتاح:
یکی از دعاهایی که خواندن آن در هر شب ماه رمضان سفارش شده، دعاي افتتاح است. نکته قابل توجه در مورد دعاي یاد شده
این است که بیش از یک سوم آن به دعا براي گشایش و پیروزي قائم آل محمد(ع)؛ درخواست ظهور دولت کریمه اهل بیت(ع)؛
نجواي عاشقانه در فراغ ولی زمان و شکایت از غیبت و دوري او، اختصاص دارد. در قسمتی از دعاي افتتاح چنین میخوانیم: أللّهمّ
و صلّ علی ولیّ أمرك القائم المؤمّل والعدل المنتظر و حفّه بملائکتک المقرّبین وأیّده بروح القدس یا ربّ العالمین؛ أللّهمّ اجعله
الداعی إلی کتابک و القائم بدینک استخلفه فیالارض کما استخلفت الذین من قبله... . خدایا! بر ولی امرت، آن قیام کنندة مورد
آرزو و آن عدالت مورد انتظار درود فرست و او را با فرشتگان مقربت در برگیر و با روحالقدس یاري کن؛ اي پروردگار جهانیان،
خدایا! او را فراخواننده به سوي کتابت و برپا کنندة دینت قرار ده و او را بر روي زمین جانشین قرار ده، چنانکه کسانی را که پیش
از او بودند جانشین قرار دادي... . و باز در همین دعا میخوانیم: أللّهمّ إنّا نرغب إلیک فی دولۀ کریمۀ تعزّ بها الاءسلام و أهله و تذلّ
بها النفاق و أهله و تجعلنا فیها من الدعاة إلی طاعتک والقادة إلی سبیلک و ترزقنا بها کرامۀ الدنیا والاخرة... 10 خدایا ما به راستی
آرزو داریم از تو دولت بزرگمنشی را که به واسطه آن اسلام و اهل آن را عزیز گردانی و نفاق و اهل آن را خوار و ذلیل گردانی و
در آن دولت ما را از جمله کسانی قرار دهی که به سوي طاعت تو فرامیخوانند و به راه تو راهبري میکنند به واسطۀ آن دولت
کرامت و بزرگواري را در دنیا و آخرت روزي ما قرار ده... . گفتنی است که این بخش از دعاي افتتاح در دعاي مفصلی که از امام
2 2. دعاي حج : یکی دیگر از دعاهاي ماه مبارك صادق(ع) در هنگام دخول ماه مبارك رمضان وارد شده، نیز آمده است. 11
رمضان که مضمون انتظار و آمادگی براي ظهور در آن موج میزند دعایی است که مرحوم شیخ عباس قمی(ره) در مفاتیح الجنان
یاد کرده است. مرحوم کلینی(ره) این دعا را از امام جعفر صادق(ع) نقل کرده و خواندن آن در همه « دعاي حج » از آن به عنوان
ایام مبارك رمضان توصیه نموده است. در بخشی از این دعا چنین میخوانیم: و أسئلک أن تجعل وفاتی قتلًا فی سبیلک تحت رأیۀ
نبیّک مع أولیائک و أسئلک أن تقتل بی أعدائک و أعداء رسولک... 12 و از تو میخواهم که مرگ مرا کشته شدن در راه
خودت، زیر پرچم پیامبرت و همراه با بندگان خاص خود، قرار دهی، و از تو میخواهم که دشمنانت و دشمنان پیامبرت را به دست
من نابود سازي... چنانکه برخی مفسران کتاب الکافی گفتهاند مراد از پرچم پیامبر(ص) در این دعا همان پرچمی است که در حال
حاضر در اختیار حضرت قائم(ع) است. این احتمال هم وجود دارد که چون پرچم پیامبر و پرچم قائم هر دو در حق بودن مشترکند
از پرچم قائم به عنوان پرچم پیامبر یاد شده است. 13 دعاهاي دیگري نیز در این ماه وجود دارد که در آنها به نوعی به موضوع
انتظار و آرزوي برپایی دولت کریمۀ اهل بیت(ع) اشاره شده است. دولتی که در پناه آن همه فقرا بینیاز میگردند؛ همۀ گرسنگان
سیر میشوند؛ همه برهنگان پوشیده میشوند؛ همه بدهکاریها ادا میگردد؛ از همه گرفتاران رفع گرفتاري میشود و بالاخره همه
امور مسلمانان اصلاح میگردد. در پایان یادآوري میکنیم که یکی از نشانههاي اصلی ظهور؛ یعنی نداي آسمانی نیز در ماه رمضان
صفحه 44 از 59
رخ میدهد. چنانکه در روایتی که از امام باقر(ع) نقل شده آمده است: آن نداي آسمانی برنخواهد خاست مگر در ماه رمضان که
ماه خداست. آن ندا از جبرییل است که خطاب به مردم سر داده میشود و نام قائم را در همه جا طنینانداز میسازد، تا آنجا که
همۀ ساکنان زمین از شرق تا به غرب، آن ندا را خواهند شنید. از وحشت شنیدن آن ندا هر کس که در خواب فرو رفته بیدار
میشود و هر کس برپا ایستاده ناچار به نشستن میشود و هر کس بر زمین نشسته، بهناگاه از جاي برمیخیزد. پس رحمت الهی بر
کسی باد که این ندا را بشنود و به آن پاسخ گوید. 14 امید که خداوند به همۀ ما توفیق دهد که آن نداي آسمانی را درك کنیم و
آن را چنانکه شایسته است پاسخ گوییم و در خیل یاران حضرت مهدي(ع) درآییم. انشاءالله . پینوشتها : 1 . برگرفته از خطبه
، شعبانیه رسول اکرم(ص). ر.ك: محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 93 ، ص 356 . به نقل از: شیخ صدوق، عیوناخبار الرضا(ع)، ج 1
3 . برگرفته از خطبه شعبانیه رسول اکرم(ص)، ر.ك: محمدباقر مجلسی، همان، . 2 . ر.ك: سوره قدر ( 97 )، آیه 3 . ص 295
4 . همان. 5 . ر.ك: شیخ عباس قمی، مفاتیحالجنان، زیارت جامعه کبیره، به نقل از: شیخ صدوق، همان. 6 . ر.ك: .356- ص 357
شیخ عباس قمی، همان، زیارت مطلقه امام حسین(ع)، زیارت اول، به نقل از: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی. 7 . محمد بن یعقوب
8 . محمدباقر مجلسی، .345- کلینی، همان، ج 1، ص 533 ، ح 12 ؛ شیخ مفید، الاءرشاد فی معرفۀ حجج الله علی العباد، ج 2، ص 346
9 . همان، ص 349 ؛ همچنین ر.ك: محمدبن . 348 ، به نقل از: سیدعلی ابنطاووس، إقبال الاعمال، ص 86 - همان، ج 94 ، ص 349
یعقوب کلینی، همان، ج 4، کتاب الصیام، باب فی لیلۀ القدر، ص 162 ، ج 4. مرحوم کلینی این روایت را به نقل از محمد بن عیسی و
أللّهمّ کن لولیّک فلان بن » : او نیز با اسناد خود از صالحین(ع) نقل کرده است. در این روایت دعاي مزبور به این صورت آمده است
فلان فی هذه الساعۀ و فی کلّ ساعۀ ولیّاً و حافظاً و ناصراً و دلیلًا و قاعداً و عوناً ] عیناً [ حتّی تسکنه أرضک طوعاً و تمتّعه فیها
12 . محمدبن یعقوب کلینی، همان، ج 4، کتاب . 10 . شیخ عباس قمی، همان. 11 . محمدباقر مجلسی، همان، ج 94 ، ص 332 .« طویلًا
الصیام، باب مایقال فی مستقبل شهر رمضان، ص 74 ، ح 6؛ همچنین ر.ك: شیخ عباس قمی، مفاتیحالجنان. 13 . همان. 14 . همان.
حکومت جهانی حضرت مهدي(ع)
در فرهنگ متداول روز در ذات خود، بحث کم و بیش مبهمی است. علت ابهام آن ،« جهانی شدن » خدامراد سلیمیان بحث دربارة
از یک جهت مفهومی کاملًا جدید و از لحاظی « جهانی شدن » این است که مفهوم یکسان و یکدستی از آن ارائه نشده است. واژة
یک مقولۀ قدیمی به شمار میرود. ظهور این پدیده، باعث بروز تحرك شگفتانگیز اجتماعی، اقتصادي، سیاسی و ارزشی شده و
تفاسیر جدیدي از سیاست، اقتصاد، فرهنگ، اقتدار، امنیت و... به دست میدهد. جهانی شدن در شکل امروزي آن، از زمان
فروپاشی کمونیسم و نظام دو قطبی و بالاخره پایان جنگ سرد بیشتر مطرح شده است. مفهوم جهانیشدن و مفاهیم نزدیک به آن
نظریاتی هستند که از سوي اکثر پژوهشگران مسائل سیاسی و امور بینالملل براي توصیف وضعیت حاکم بر نظام بینالملل به کار
میروند. جهانی شدن به معناي فرایندي اجتماعی است که از مدتها پیش آغاز شده و رو به گسترش دارد و در آن قید و بندهاي
حرکت به سوي یک جامعۀ جهانی « جهانی شدن » جغرافیایی که بر روابط اجتماعی و فرهنگی سایه افکنده است از بین میرود. واژة
دیدگاه شیعه دربارة جهانی شدن و حاکمان حکومت جهانی » : واحد را نوید میدهد. پرسشی که در اینجا پیش میآید این است که
چیست و حکومت جهانی حضرت مهدي(ع) چگونه حکومتی خواهد بود؟ و اساساً جهانی بودن حکومت حضرت مهدي(ع) به چه
پرداختهایم. در یک «؟ مقصود از حکومت جهانی در روایات اسلامی چیست » در این نوشتار به این پدیده و اینکه .«؟ معناست
بررسی جامع و کامل در روایات و سخنان ائمۀ معصومین(ع) به جرأت میتوان گفت که یکی از ویژگیهاي انکارناپذیر حکومت
امام مهدي(ع) جهانشمولی آن است. حکومت آن حضرت، شرق و غرب عالم را فرا میگیرد و هیچ آبادي در زمین باقی نخواهد
ماند، مگر اینکه گلبانگ توحید از آن شنیده میشود و نسیم جاننواز عدل و داد، سراسر گیتی را سرشار میکند. امام حسین(ع)
صفحه 45 از 59
در اینباره فرمود: منّا إثنا عشر مهدّیاً أوّلهم أمیرالمؤمنین علیّ بن ابیطالب(ع) و آخرهم التّاسع من ولدي و هو القائم بالحقّ یحیی الله
تعالی به الارض بعد موتها و یظهر به دین الحقّ علیالدین کلّه و لوکره المشرکون. 1 دوازده هدایت شده از ماست؛ اولین آنها
علیبن ابیطالب(ع) و آخر ایشان نهمین فرزند از فرزندان من است و او قائم به حق است که خداوند به وسیله او زمین را بعد از
مردنش حیات میبخشد و دین حق را بر تمامی ادیان غلبه میدهد؛ اگر چه مشرکان را خوش نیاید. در آن دوران به دست آن امام
بزرگ، آرمان والاي تشکیل جامعۀ بزرگ بشري و خانوادة انسانی تحقق میپذیرد و آرزوي دیرینه همۀ پیامبران و امامان(ع) و
مصلحان و انسان دوستان برآورده میشود. امام رضا(ع) از پدرانش از پیامبر اکرم(ص) نقل کرده است که خداوند در شب معراج
فرمود: ولا طهّرنّ الارض بآخرهم من أعدائی ولاملّکنّه مشارق الارض و مغاربها. 2 و به درستی زمین را به وسیله آخرین آنها (ائمه
معصومین(ع)) از دشمنانم پاك خواهم ساخت و گسترة زمین را در فرمانروایی او قرار خواهم داد... . در دوران رهبري امام
مهدي(ع) با ایجاد مرکز واحد و مدیریت و حاکمیت یگانۀ الهی براي همۀ اجتماعات، نژادها و منطقهها، سبب اصلی جنگ و ظلم از
بین میرود. در روایتی از رسول گرامی اسلام(ص) میخوانیم: الائمّۀ من بعدي إثنا عشر أوّلهم أنت یا علیّ و آخرهم القائم الّذي
یفتح الله تعالی ذکره علی یدیه مشارق الارض و مغاربها. 3 پیشوایان پس از من دوازده نفرند؛ اولین آنها تو هستی اي علی، و آخرین
آنها قائم است؛ همو که خداوند به دست او مشرقها و مغربها (کنایه از تمامی کره زمین) را فتح خواهد کرد. اگر چه امید به آمدن
مصلح جهانی در افکار و عقاید تمامی اقوام و ملل ریشه دارد و کم و بیش به گونههاي متفاوت در همه جا مطرح بوده است، اما در
تفکر شیعی انتظار فرج و حاکمیت آن موعود بهطور روشن و شفاف مطرح است؛ به گونهاي که آن امام منتظر و آن منجی نهایی را
و « غیبت » زنده میدانند و اعتقاد دارند روزي به فرمان خداوند خواهد آمد و جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد. از اینرو، مفهوم
نزد شیعه دوازده امامی مفهومی متفاوت با دیگر ادیان و مذاهب و مکتبها دارد. همانگونه که اشاره شد یکی از « انتظار فرج »
مفاهیمی که از همان ابتدا در ارتباط با مهدویت و ظهور منجی آخرین پدید آمد و در شمار عقاید دینی بسیاري از شیعیان درآمد
است؛ به این معنا که با ظهور امام غایب، اسلام که تنها دین الهی و کامل و داراي شریعت جامع « حکومت واحد جهانی » مفهوم
است، مقبول همگان خواهد شد و در آن زمان، ستمگران و جباران از مسند قدرت به زیر کشیده خواهند شد و پس از آن حکومت
جهانی اسلام با زعامت و رهبري مستقیم آخرین امام معصوم و عادل برپا خواهد شد و عدالت بر بنیاد دیانت و اخلاق در مقیاسی
جهانی اجرا خواهد گشت. در برخی از آیات قرآن به این حاکمیت اشاره شده است. همۀ آیات مربوط به جهانی بودن دین اسلام
مؤید این معناست. بیتردید، زمانی فرا خواهد رسید که تنها دین حاکم بر جهان، اسلام خواهد بود. جهانی بودن دین اسلام و عدم
اختصاص آن به قوم یا منطقۀ خاصی، از ضروریات این آیین الهی است و حتی کسانی که ایمان به آن ندارند میدانند که دعوت
اسلام، همگانی بوده، و به منطقه جغرافیایی خاصی محدود نبوده است. افزون بر این، شواهد تاریخی فراوانی وجود دارد که پیامبر
اکرم(ص) به سران کشورها؛ مانند قیصر روم، پادشاه ایران و فرمانروایان مصر و حبشه و شامات و نیز به رؤساي قبایل مختلف عرب
و... نامه نوشتند و به سوي آنان پیک ویژه گسیل داشتند و همگان را به پذیرفتن این دین مقدس دعوت کردند و از پیامدهاي وخیم
کفر و رویگردانی از اسلام، برحذر داشتند. اگر دین اسلام جهانی نبود چنین دعوتی عمومی انجام نمیگرفت و سایر اقوام و امتها
هم براي عدم پذیرش، عذري میداشتند. 4 بنابراین، مبانی و مقدماتی که به حکومت واحد جهانی شیعی منجر میشود، از این قرار
است: 1. جهانی بودن رسالت اسلام همۀ مسلمانان بر این باورند که اسلام، آخرین حلقه از سلسلۀ طولانی نبوت است و از هر جهت
کاملترین و جامعترین دین میباشد و تا روز قیامت نیز بشر را از هر جهت کفایت خواهد کرد. روزي فرا خواهد رسید که اسلام،
تمامی آدمیان و پیروان ادیان را پیرو و مطیع خود خواهد کرد و بدین ترتیب، جهان در تسخیر آموزههاي بلند و آسمانی اسلام
درخواهد آمد. قرآن مجید این حقیقت سترگ را اینگونه تصویر کرده است: إنّ الدّین عند الله الاءسلام. 5 در حقیقت، دین نزد
خداوند، همان اسلام است. و من یبتغ غیر الاءسلام دیناً فلن یقبل منه. 6 و هر که جز اسلام، دینی ] دیگر [ جوید، هرگز از وي
صفحه 46 از 59
پذیرفته نشود. ألیوم أکملت لکم دینکم. 7 امروز دین شما را برایتان کامل گردانیدم. ما کان محمّد أبا أحد من رجالکم ولکن
رسول الله و خاتم النّبیین. 8 محمد، پدر هیچ یک از مردان شما نیست؛ ولی فرستاده خدا و خاتم پیامبران است. و هو الّذي أرسل
رسوله بالهدي و دین الحقّ لیظهره علی الدّین کلّه. 9 او کسی است که پیامبرش را با با هدایت و دین حق فرستاد تا آن را بر هر چه
دین است پیروز گرداند. با بهرهگیري از این سخنان نورانی، مسلمانان به حقانیت، جامعیت، خاتمیت، جهانشمولی، و سرانجام
جهانگستري و پیروزي و غلبه نهایی دین اسلام دست یافتهاند. 2. اعتقاد به مهدویت چنانکه گفته شد، اعتقاد به مهدویت و ظهور
منجی دادگستر جهانی، ناگزیر به چیرگی اسلام بر تمامی ادیان و مکاتب و ایدئولوژیها و استیلا بر جباران و فرمانروایان جور و غیر
الهی گره خورده است و در نهایت به تأسیس حکومت جهانی منجر خواهد شد؛ بهویژه اگر از منظر شیعی به تاریخ بنگریم، ظهور
مهدي خاص و شناخته شده و در عین حال غایب از دیدگان و تشکیل حکومت حق و عدالتگستر اجتنابناپذیر خواهد بود. از نظر
شیعه با بیمهري و جفاي امت اسلام نسبت به امام علی بن ابیطالب(ع) و فرزندان معصوم او، تاریخ اسلام پس از پیامبر اکرم(ص)
در حوزه سیاست و حکومت به انحراف گرایید و پیامدهاي منفی متعددي نیز در پی داشت که یکی از آنها محرومیت جامعه از
رهبري معنوي و آسمانی بود؛ چرا که امام علی(ع) و پس از او امامان معصوم(ع) پیشوایان دینی سیاسی برحق بوده و حق خلافت و
میباشند و این انحراف تا کنون ادامه پیدا کرده « باطل » و « جائر » امامت انحصاري داشتهاند و دیگران، غاصب حق معصوماند و لذا
است. شیعیان منتظرند که آخرین بازمانده از امامان معصوم(ع) ظهور کند و تاریخ اسلام و در نهایت، تاریخ انسان را به مسیر طبیعی
و الهیاش بازگرداند. در آن صورت، اسلام، عزیز و همگانی میشود و مسلمانان، توانمندانه بر جهان چیره میگردند. طبق این
تفسیر، تشکیل حکومت واحد جهانی، گریزناپذیر خواهد بود. در منابع روایی اسلامی بهویژه منابع شیعی از خصوصیات و
اختیارات و عملکردهایی یاد شده است که جملگی آنها جز با تشکیل حکومت واحد جهانی محقق نخواهد شد؛ از جمله گفته شده
است که امام مهدي(ع) ظلم و جور را براي همیشه برمیاندازد و عدالت و دین حق را در سطح جهان براي همیشه مستقر میکند و
نیز در برخی روایات از اختیارات و قدرت و امکانات مطلق و جهانی امام غایب یاد شده است که عملًا جز چیرگی بر جهان و
تشکیل حکومت مقتدر جهانی نخواهد بود. در روایتی از امام باقر(ع) چنین نقل شده است: القائم منّا منصور بالرّعب مؤیّد بالنّصر
تطوي له الارض و تظهر له الکنوز یبلغ سلطانه المشرق والمغرب و یظهر الله عزّوجلّ به دینه علی الدّین کلّه ولوکره المشرکون فلا
یبقی فیالارض خراب إلاّ قد عمر و ینزل روحالله عیسی بن مریم(ع) فیصلّی خلفه. 10 قائم ما با انداختن بیم و هراس در دل
ستمگران یاري میشود؛ با پشتیبانی ] و حمایت از جانب خداوند [ تأیید میگردد؛ زمین برایش خاضع و تسلیم میشود؛ گنجها و
خزائن برایش آشکار و نمایان میشود؛ حکومت او شرق و غرب عالم را فرا میگیرد. خداوند بهوسیله او دینش را بر تمامی ادیان
چیرگی میبخشد؛ هر چند مشرکان کراهت داشته باشند. در زمین خرابی و ویرانی نمیماند، مگر آنکه آباد شود و عیسی بن
مریم(ع) از آسمان فرود آید و پشت سر او نماز گزارد. به استناد این نوع روایات، هرگز تردیدي نخواهد ماند که حکومت حضرت
، مهدي(ع) تمامی زمین را فرا خواهد گرفت. (انشاءالله) پینوشتها: 1 . شیخ صدوق، عیون اخبارالرضا، ج 1، ص 68 ، ح 36
3 . امالی شیخ صدوق، الامالی، . کتابفروشی طوس. 2 . همان، ص 262 ، ح 22 ؛ کلینی، الکافی ثقۀالاءسلام، ج 1، ص 432 ، ح 91
4 . محمدتقی مصباح یزدي، آموزش عقاید، . ص 97 ، ح 9، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات؛ فتال نیشابوري، روضۀ الواعظین، ص 102
9 . سوره . 8 . سوره احزاب ( 33 ) آیه 40 . 7 . سوره مائده ( 5) آیه 3 6 . همان، آیه 85 . 5 . سوره آل عمران ( 3) آیه 19 . ج 2، ص 116
. 10 . شیخ صدوق، کمالالدین و تمامالنعمه، ج 1، ص 330 ، ح 16 . توبه ( 9) آیه 33
تاریخ پس از ظهور- 1
شهید سیدمحمد صدر مترجم: حسن سجاديپور مقدمه شاید جالب باشد که پژوهندهاي بخواهد با پرداختن به مسائل فرا طبیعی
صفحه 47 از 59
تاریخ آینده بشریت را در سطوري چند بنگارد.امّا در نظر بسیاري از مردم، این تاریخ، چیزي فراتر از نقل مجموعهاي از پیشبینیهاي
بیپایه و اساس نیست. و چه چیزي بدتر از این که پیشبینیهاي آن شخص، دروغ از آب درآید و سستی اندیشههایش بر ملا گردد.
در این صورت شاید بهتر باشد که آن پژوهنده از چنین تاریخنگارياي صرف نظر نماید و زنجیره حوادث روزگار را به دست
سرنوشت بسپارد و گمان مبرد که میتواند از وقایع آینده پرده بردارد و یا به عالم غیب نظر افکند. از سویی دیگر این امکان نیز
وجود دارد که یأس و ناامیدي از فراچنگ آمدن وقایع آینده را از فکر و ذهن زدود و در راه شناخت آن، با جدیّت قدم برداشت.
است » آینده « این در حالی است که میدانیم این تلاش اگر چه در حقیقت روایتگر وقایعی است که تا بهحال اتفاق نیفتاده و تنها
که میتواند آن را آشکار سازد و عیان نماید ولی هرگز مدعی شناخت عالم غیب نمیباشد؛ همچنانکه پیشبینی صرفی که پایه و
اساسی هم ندارد، نیست. براي توضیح بیشتر این دیدگاه، آن را از جهات متعدد بررسی میکنیم: الف) اهمیت موضوع؛ ب) روش
استدلال؛ ج) مشکلات موجود در این مبحث؛ د) راههاي خارج شدن از این مشکلات؛ ه‘) ترتیب بخشها و فصلهاي این کتاب.
الف) اهمیت موضوع این موضوع (تاریخ آینده جهان)، اهمیت خود را وامدار اهمیت بحث درباره امام مهدي(ع) است؛ زیرا این
تاریخ (تاریخ آینده جهان) یکی از شاخههاي مباحث مهدویت است. اساس شکلگیري اندیشه مهدویت در نزد معتقدان به آن،
چنین است که امام مهدي(ع) یگانه مصلح عالم در روزگاران آینده است و هموست که بساط ظلم را برمیچیند و طومار تاریکی را
در هم میپیچد و نور و سرور را به اهل زمین ارزانی میدارد. در نتیجه سزاوار است که هر فردي براي شناخت رفتارها و اقدامات
و نیز روشها و سیاستهایش در تدبیر و رهبري قیام جهانی، مشتاقانه قدم بردارد. اینجا دهها » روز موعود « این مصلح بزرگ در
پرسش در برابر ما و هر کسی که با زندگی پیچیده و مدرن عصر جدید مواجه است، قد علم میکند. آیا امام مهدي(ع) همین
تشکیلات و سازماندهی را با همه قلمروهاي متفاوتش خواهد پذیرفت یا آنکه او براي جهان، چهرهاي دیگر را ترسیم خواهد نمود و
از نو عالمی دیگر خواهد ساخت؟ هرگاه این بررسیها بتواند، برخی از گرههاي بحث را بگشاید و به تعدادي از این پرسشها، پاسخ
یعنی: 1- آگاه شدن از روز اصلاح جهان به ،» تاریخ پس از ظهور « دهد، ما به خواسته خویش رسیدهایم. در این صورت، سخن از
دست امام منتظر(ع) و این نیز یعنی پرداختن به نتایج نهایی که اندیشه مهدویت، عهدهدار تحقق بخشیدن به آنهاست؛ 2- شرح و
توصیف زندگی انسان نمونه و آرمانی در آینده نیکی که در انتظار اوست. ایمان و باور ویژه به نظریه مهدویت - همچون اعتقاد
شیعه به غیبت طولانی براي مهدي موعود(ع) - پیش شرط مطالعه و پژوهش در این تاریخ نیست؛ زیرا میتوان تصور کرد که
امام(ع) به وظایف خود پس از ظهور عمل کنند، چه پیش از آن غایب بوده باشند و چه نباشند. 1 از اینروست که ثمرات این بحث،
شامل همه مسلمانانی میشود که به اندیشه مهدویت - به شکل عام - ایمان دارند؛ بلکه حتی نسبت به غیر مسلمانانی که منتظر
منجی جهانیاند، تأثیر قابل ملاحظهاي دارد. از زاویهاي دیگر، اهمیت این بحث در آنجا آشکار میشود که ما تلاش کنیم هر آنچه
را که در مورد حوادث و اتفاقات روز ظهور و پس از آن گفته شده یا میشود از افسانهها و خرافات پاکسازي شود، همچنین
کوشش نماییم که تنها به مطالبی که با دلیل به اثبات رسیده، اکتفا و سخنان بیپایه و اساس را ردّ کنیم. همچنین ثمره این بحث در
موضوع ارتباط محکم بین روز موعود و اهداف بزرگی که عالم و آدم براي آنها آفرید شده است آشکار میگردد؛ همان اهدافی
که کاروان انبیا، اولیا، شهدا و همه مصلحان در طول تاریخ، موظف به حرکت در آن مسیر هستند. پس از این، روشن خواهد شد
که روز ظهور، یک امر تصادفی و غیر منتظره و یا یک تقدیر کور و بدون برنامه قبلی نیست بلکه نتیجه طبیعی اراده پروردگار در
برنامه کلی خویش است که در مقدمه چینی آن، انبیا مشارکت کرده و به خاطر آن، ادیان الهی را تبلیغ نموده و در راهش فداکاري
و جانفشانی کردهاند. ثمره دیگر این بحث آن است که شخص میتواند پس از آگاهی از این تاریخ، در مورد ویژگیهاي امام
مهدي(ع) و اقداماتش در هنگام ظهور به اندازه کافی بیندیشد و دریابد که آیا آن کسی که ادعاي مهدویت دارد، همان مهدي
موعود و رهبر قیام جهانی است و یا مردي دروغگو و باطل اندیش است. چون ممکن است کسی در طول زندگی یا در مطالعات
صفحه 48 از 59
تاریخیاش، با ادعّاهاي متعدد مهدویت روبرو شود؛ دراین صورت اگر این شخص از کسانی باشد که اندیشه مهدویت را به طور
کلی و اجمالی قبول دارد و نه دقیق و جزء به جزء، در ابتداي امر درمیماند که آن ادّعا را راست بداند و یا دروغ بپندارد درنتیجه
نخواهد دانست که آیا او همان مهدي منتظر است یا خیر. اگر چه اندیشه اسلامی از طریق برهان کلامی، میتواند این مشکل را حلّ
کند ولی ما میتوانیم با چشمپوشی از این شیوه، این مشکل را از راه استدلال تاریخی حلّ کنیم. این امر با تلاش براي تطبیق
ویژگیهایی که از نظر تاریخی براي امام(ع) ثابت شده بر هر شخصی که ادعاي مهدویت دارد، امکانپذیر است. در نتیجه اگر آن
ویژگیها بر آن فرد تطبیق کرد، او همان مهدي موعود است. حقیقتاً جاي تأسف است که کسی مهدي موعود واقعی باشد امّا افراد
نتوانند او رابشناسند یا آنکه کسی به دروغ ادّعاي آن را بکند امّا دیگران نتوانند دروغگو بودنش رادریابند، و به دلیل پیروي از او
به بیراهه کشیده شوند. در نتیجه باید هر فردي، معیار و محکی عقیدتی و ملاك و میزانی تاریخی داشته باشد که بتواند به وسیله آن
حق را از باطل تشخیص دهد. اسلام هر دو معیار عقیدتی و تاریخی را در اختیار ما قرار داده است امّا آنچه که محلّ بحث ماست،
همان معیار و میزان تاریخی است. اینها برخی از ثمرات این بحث است که بهدلیل اهمیت بالاي آن، شایستگی دارد که بهعنوان
شاخهاي از معارف اسلامی و رشتهاي از رشتههاي علوم انسانی مطرح گردد. ب) روش استدلال روش استدلال در این مباحث،
تابعی است از نتایجی که میخواهیم به آنها برسیم. ما باید آن نتایج و نیز محل احتیاج به آنها را بشناسیم تا آنکه استدلالهایی
مناسب با آن نتایج را سامان دهیم. ذیلاً تقسیمات سه گانهاي را براي آن نتایج میآوریم: 1. تقسیم از نظر جهتگیري اندیشه
1. آن مصلح منتظري که - مهدویت؛ یعنی مشخص کردن مصلح منتظر در نظر فرد. این جهتگیریها داراي سه عرصه اصلی است: 1
1. آن مصلح - غیرمسلمانان (مسیحیان، یهودیان، هندوان و...) با وجود اختلافشان در مورد شخص او و ویژگیهایش، بدان معتقدند. 2
منتظري که همه مسلمانان باورش دارند. او مردي است که لقبش، مهدي است؛ در زمان خویش به دنیا خواهد آمد و زمین را از
1. آن مصلح منتظري که امامیه چشم به راه اویند؛ او امام - قسط و عدل میآکند پس از آنکه از ستم و بیداد پر شده باشد. 3
محمدبن الحسن بن علی(ع) است که ظهور خواهد کرد و زمین را از قسط و عدل لبریز مینماید پس از آنکه از ستم و جور آکنده
شده باشد. این عرصههاي سه گانه در جوهر خویش، یکی هستند و اشاره به مفهوم واحدي دارند که در برنامه کلی الهی مندرج
است؛ ادیان گذشته به آن بشارت دادهاند و اسلام آن را تأیید کرده است. البته اختلاف آنها ناشی از شرایط خاصی است که نوعی
ارتباط با تربیت فکري بشر دارد. در هرحال، سزاست که در استدلال بر وقایع آینده از اصول مشترك و مسلّم در بین عرصههاي سه
گانه بهره ببریم تا آنکه سخن ما براي آنها تا حد امکان، صحیح و قابل قبول باشد. البته تا حد زیادي، شناخت اصول مشترکی که
بیانگر مفهوم کلی مهدویت باشد، مشکل میباشد و این به دلیل عدم توافق بر امور مشترکی است که بتوان بحث را از آنجا آغاز
کرد. با این حساب، بحث از جزئیات حوادث روز موعود و اقداماتی که پیشواي منتظر به آن دست خواهد زد، نشدنی است و در
نهایت آنچه به طور اجمال میتوان شناخت و برآن توافق کرد، همان پیاده کردن عدالت برزمین است. آري، اگر فقط به دیدگاه
یهود و نصاري و اسلام در مورد مصلح منتظر بسنده کنیم، میتوان از برخی اصول مشترك و مورد توافق آغاز کرد و به بعضی
جزئیات وقایع روز موعود نیز رسید؛ مانند آنکه: در احادیث اسلامی آمده است که در آن روز، مسیح(ع) فرود میآید. اما از
رهگذر عرصههاي دوم و سوم میتوان به جزئیات حوادث روز موعود، استدلال نمود و به اصول مشترك بسیاري دست یافت. در
این استدلالها، منبع مورد توافق عبارت است از: آیات قرآن کریم که وعده روزي را دادهاند که اسلام عدالت محور، پیاده خواهد
شد و نیز روایاتی که مورد پذیرش امامیه و غیرامامیه است. (البته درباره آن روایاتی که مختص هر فرقه است، پس از این سخن
خواهیم گفت). خوب است یادآوري کنیم که اخبار امامیه، بسیار بیشتر از روایات غیر امامیه، به نقل حوادث تاریخی پس از ظهور
پرداخته است. به ویژه آنجا که از امام مهدي(ع) و یاران و اقدامات آن حضرت یاد میکنند. گرچه در اخبار غیرامامیه هم در مورد
مسیح(ع)، دجال و علائم قیامت فراوان سخن رفته است. 2. تقسیم از لحاظ مقدار حوادثی که به دنبال دستیابی به آن و اثبات
صفحه 49 از 59
تاریخیاش هستیم. اگر ما در پی اطلاع یافتن از کلیات و نیز جزئیات تاریخ پس از ظهور و ذکر وقایع آن و سخنان افراد آن دوره
باشیم، باید گفت این خواستهاي است غیرممکن که فراراهش بنبست قرار دارد؛ زیرا در روایاتی که در مورد تاریخ پس از ظهور
نقل شده، رخنه و گسستهاي وسیعی وجود دارد. البته پرداختن به آن جزئیات، نه اهمیتی و نه مصلحتی براي این زمان (که زمان
پیش از ظهور است) دارد و تنها آینده است که ظرف تحقق آن میباشد و خداوند بر ایجاد آن تواناست. در نتیجه تحقق هر کدام از
ثمرات بحث از تاریخ پس از ظهور، منوط به امثال این جزئیات نیست بلکه صرفاً در مورد آنها، شناخت اندیشههاي عمومی و وقایع
مهم در آن دوره که در روایات آمده، به صورتی که امکان اثبات تاریخیاش باشد، کفایت میکند. از این رو نمیتوان از
پژوهشگر تاریخ پس از ظهور، انتظار داشته باشیم، بیش از این وارد جزئیات شود؛ زیرا او به مقتضاي نوع کار و منابعی که در
دسترس دارد، تنها میتواند به اندیشههاي عمومی و وقایع مهم بپردازد. ج) تقسیم از جهت آنچه که ما از لحاظ اثبات تاریخی به
دنبال آن هستیم. گاهی ما در پی حصول اطمینان از وجود حادثه مشخصی هستیم و گاهی نیز به روایات معمولی براي اثبات وجود
آن حادثه معین بسنده میکنیم. بدین جهت، براي ما دو موضع وجود دارد: موضع اول: هنگامی است که بخواهیم از وجود حادثه
معینی که زمان وقوع آن پس از ظهور است، اطمینان حاصل کنیم. در این صورت میتوانیم به منابع زیر اعتماد نماییم: 1. قرآن
کریم که ظاهر برخی آیات آن به روشنی بر ویژگیهاي عدالت اسلامی و خیراتی که در صورت پیاده شدن احکام اسلامی به
بشریت میرسد، دلالت میکند. 2. روایات متعددي که همه یک حادثه معیّن را نقل میکنند به طوري که یکی بر دیگري قرینه
. میباشد و آن را تصدیق میکند به طوري که در مجموع، موجب اثبات تاریخی در هر زمینه معمولی از زمینههاي تاریخ میباشد. 3
اخباري که شیعه و سنّی روایت کردهاند به شرط آنکه بر نقل یک حادثه معیّن توافق داشته باشند. هرچند تعداد این روایات کم
باشد؛ چون همین تعداد کم هم در اثبات آن حادثه معیّن، کافی است. شرایط روایت و راویان در هر مذهبی، ویژه همان مذهب
است، و همین امر باعث اختلاف در نقل روایت میشود؛ در نتیجه هنگامی که آنها برنقل مضمون یک روایت واحد، توافق نمایند،
تا حدّ بسیار زیادي از خطا واشتباه دور خواهیم ماند. 4. خبري که قواعد و اصول اسلامی آن را تأیید میکند و در نتیجه براي اثبات
2همانطور که پیامبر(ص) آورده، پیاده خواهد نمود. تاریخی کافی میباشد. مانند اخباري که میگوید امام مهدي(ع) اسلام رإ؛ 7
در نتیجه، این روایت و امثال آن، مطابق نظر اسلامی است که آموزههایش تا نهایت دنیا، برقرار و مستمّر میباشد. 5. اصول کلّی
اسلامی که بر اساس آنها در علومی همچون: کلام، فقه و ... استدلال میشود. حال اگر این قواعد در محل خودش اثبات شود،
قاعدهاي که صدور حکم قضایی را تنها پس از استماع سخن شهود وارائه ادله - در « : براساس آن میتوان به نتایجی رسید. مانند
که بر این اساس، روایاتی که میگوید: امام مهدي(ع) بدون استماع سخن شهود و ارائه » صورت موجود بودن آنها - جایز میداند
ادلّه، قضاوت میکند، ردّ میشود. همچنانکه توضیح این مطلب پس از این خواهد آمد. در نتیجه هرگاه منابع فوق، بههمراه
نتایجش گرد هم آیند، طرح کلی ما درباره تاریخ پس از ظهور کامل میگردد؛ زیرا بدین وسیله خواهیم توانست هر آنچه را که در
دوره ظهور، مهم و قابل توجه است اثبات کنیم. نهایتاً بخشی از جزئیات حوادث روز موعود باقی میماند که در موضع دوم اثبات
میشود؛ زیرا منابع پیش گفته در موضع اول، قادر به اثبات آنها نیستند. موضع دوم: هنگامی است که بخواهیم براي اثبات یک
مسأله تاریخی به طور معمول به خبر واحد بسنده کنیم. این همان راهی است که براي فهم شماري از جزئیات به آن نیازمندیم؛ 2
گرچه ارزش این اثبات؛ بیشتر از ارزش خبر واحد نخواهد شد. براین مبنا خواهیم توانست، برخی منابع را بپذیریم و برخی دیگر را
ردّ کنیم. امّا منابعی که آنها را میپذیریم: 1. خبر واحدي که قرینههاي اندکی آن را تأیید میکند؛ قراین حالیه، یا وجود دو روایت
با یک مضمون، یا وجود دو سند براي یک روایت که یکی از آن دو قرینهاي است بر درستی دیگري. 2. خبر واحدي که به عنوان
اثبات کننده حکمی شرعی، معمولًا در فقه پذیرفته میشود و آن خبري است که از طریق عدهاي از راویان مورد وثوق، به نخستین
راوي میرسد. در نتیجه میتوان آن را به لحاظ موضع دوم، اثباتی کافی به حساب آورد، حتی اگر قرینهاي هم بر راست بودن آن
صفحه 50 از 59
وجود نداشته باشد. و اما منابعی که آنها را نمیپذیریم: 1. خبري که اصول کلی اسلامی، آن را ردّ میکند، خواه خبر واحد باشد و
خواه خبر غیر واحد؛ خواه برگرفته از قرآن کریم باشد، خواه برآمده از سنّت و خواه از غیر آن دو. 2. خبري که برایش معارضی
یافت شود و این هنگامی است که ما دو خبر داشته باشیم که یک واقعه را به دو صورت متفاوت و یا متضاد نقل کرده باشند. در این
گونه موارد اگر یکی از دو خبر معارض، بر دیگري رجحان داشته باشد (مانند آنکه مستفیض باشد یا با اصول کلی اسلام یا شواهد
دیگر موافق باشد) آن را میپذیریم و دیگري را رها میکنیم و اگر در هیچیک از دو خبر معارض، رجحانی نباشد، هر دو خبر از
3. منبعی که نه تأیید میشود و نه ردّ؛ مانند خبري که راویانش مورد وثوق نیستند و ارزش اثباتگري تاریخی ساقط میشوند. 3
محتواي آن نیز ارتباطی مستقیم با اصول کلی اسلام ندارد تا بر درستی یا نادرستی آن گواهی داد. در نتیجه، چنین منبعی صلاحیت
اثبات تاریخی راندارد. با رد این منابع سه گانه، میتوان ملاحظه نمود که روایات بیان کننده وقایع روز موعود، از هرگونه دستبرد،
توهم و یا افسانه پردازي که ممکن است به آنها راه بیابد، پالایش شده است. بدین ترتیب، منابع مورد اتکاي ما در کمال وضوح و
روشنی خواهد بود و میتوان از آنها براي عرضه تفکر مهدویت در جهان استفاده کرد. ج) مشکلات موجود در این مبحث این
مشکلات از جمله اقتضائات مبحث تاریخ پس از ظهور است. البته در اینجا باید آن مشکلاتی را که به طور کلی به تاریخ غیبت
برمیگردد 4 و نیز آن مشکلاتی که به طور خاص به روایات وارد شده درباره امام مهدي(ع) برمیگردد، 5 استثنا کنیم؛ زیرا در جاي
خود به آنها پرداختهایم. در اینجا فقط به طرح مشکلاتی که مختص به تاریخ پس از ظهور است، بسنده میکنیم. در مقام مقایسه
میتوان گفت که این مشکلات، گاه در عنوان با آن مشکلات دیگر، یکی است ولی از لحاظ ساختار و ارزش متفاوت میباشد.
این مشکلات را میتوان چنین فهرست نمود: مشکل اول: نمادین و رمزي بودن روایات نقل شده درباره حوادث آینده در بسیاري از
هنگامی که [امام مهدي(ع)] پرچمش را حرکت « : موارد به ویژه در روایاتی که به شخص امام مربوط میشود؛ مانند این روایت
امام مهدي(ع)] دستش را بر سر مردم مینهد و عقول آنها را ]« : یا این روایت که » میدهد، شرق و غرب عالم براي او روشن میشود
و تعابیري از این » پرچمش از پنبه و کتان نیست بلکه برگی از برگهاي [درختان] بهشتی است « و یا این حدیث که » کامل مینماید
قبیل. مراد این روایات، حقایق نابی است که الفاظ آن در معانی متعارف خود، بهکار نرفته است. 6 مشکل دوم: کلّی گویی عمدي
در روایات و سکوت درباره برخی از سخنان و کارهایی که پس از ظهور اتفاق خواهد افتاد به طوري که معلوم است گوینده
معصوم(ع) عمداً برخی حقایق درباره محتواي سخنان امام مهدي(ع) را در ابتداي ظهورش در مسجدالحرام نیاورده است و یا
خاموشی روایات درباره مضمون سخنان آن حضرت به هنگام ورود به عراق در مسجد کوفه؛ و همچنین سکوت آنها در مورد
من درباره آنچه او [امام مهدي(ع)] به مردم « : بسیاري از مواعظ آن امام و نیز روشهاي آزمایش یارانش. بلکه تنها فرمودهاند
اما این که امام مهدي(ع) به مردم چه میگویند راهی به دانستنش نیست. مانند این روایت است، روایاتی که ». میگوید، داناترم
اما حتی نام یک .»... و من نام آنها و پدرانشان را میدانم ...« : درباره یاران امام مهدي(ع) وارد شده است. معصوم(ع) میفرماید
نفرشان را هم نمیبرد. مشکل سوم: وجود رخنه و فضاهاي خالی در روایات و عدم رعایت زنجیره حوادث. این اشکال اگر چه ویژه
تاریخ پس از ظهور نیست ولی در این تاریخ، نمود و حضور بیشتري دارد. در نتیجه، رعایت زنجیره زمانی شماري از حوادث، تقریباً
ناممکن است. همچنان که بسیاري از اقدامات مهمی که پس از ظهور انجام خواهد گرفت، به طورکلی مسکوت مانده است. قابل
ملاحظه اینکه به هر مقدار که از آغاز ظهور دور میشویم، وقایع نقل شده در اخبار، کمتر میشود و رخنه و گسست بین روایات
افزون میگردد؛ علاوه بر آنکه بیان رمزي و کلّی گویی نیز زیاد میشود. در نتیجه مشکلاتی که بیان شد، ملاحظه میکنیم حوادثی
که کمی قبل و بعد از ظهور رخ میدهد، در حجم فراوانی از روایات به ما رسیده است؛ اما در دوره زمانی پس از آن، غیر از
حوادث پراکنده و سخنان متفرقی که ترتیب هم ندارند، حدیثی نقل نشده است. هر چه از زمان ظهور دورتر میشویم و مثلًا به
واقعه رحلت یا شهادت امام(ع) و یا به جانشین پس از ایشان میرسیم، روایات بسیار بسیار کمتر میشوند. پیامبر و ائمه(ع) به چند
صفحه 51 از 59
سبب این مشکلات سهگانه را به طور عمد در سخنان خود درباره امام مهدي(ع) باقی گذاردهاند. مهمترین آنها عبارت است از:
وجود گسست و فاصله فکري و فرهنگی بسیار عمیق، بین دوره صدور این روایات و دوره زمانی که این روایات درباره آن سخن
گفتهاند. این بدان جهت است که رشد و تعمیق اندیشه اسلامی در خلال قرنهاي طولانی که بین این دو دوره قرار دارد و همچنین
رشد و تکامل بیشتر آن بهدست امام مهدي(ع)، چیزي است که فهم و درك مسائل زمان ظهور رابرا ي مردمی که در عصر پیامبر و
مصلحت » با مردم به اندازه عقلشان سخنگو « : ائمه(ع) میزیستهاند ناممکن میساخته است. و از اینرو طبق قاعدهاي که میگوید
آن بوده که معصومین(ع) بهطور کلی از این مسائل با صراحت سخن نگویند. مشکل چهارم: این مشکل آنجا پیش میآید که
بخواهیم براساس مذهب خود، روایات را در مسیر خاصّ ی که میخواهیم پیش ببریم. سخن درباره این مشکل - به حسب اینکه
روایات نقل شده گاه از منابع اهل سنّت است و گاه از منابع امامیه - به دو بخش تقسیم میشود: بخش اول: روایات موجود در منابع
اهل سنّت؛ مانند: صحاح ستّه و غیر آن. این روایات نیز که دربردارنده پیشبینی حوادث آینده است به چهار دسته، تقسیم میشود:
1. آن دسته از روایات که قلمرو وسیعی دارند و جهتگیریهاي مهم فکري را نشان میدهند؛ همچون بیان فتنه و جنگهایی که در
طول این تاریخ واقع میشود و موضعی که هر مسلمانی باید در برابر آنها داشته باشد؛ سخن درباره دجّال و ویژگیها و کارهایش و
نیز سخن درباره عیسی بن مریم (ع) و فرود آمدن او از آسمان و جنگهایش با دجّال و نیز با یأجوج و مأجوج پس از گشودن سدّي
که در پشت آن زندانی شده بودند و همچنین مضامینی از این دست که حجم فراوانی از روایات در مورد حوادث آینده را
دربرمیگیرد. البته بخشی از این روایات به تاریخ غیبت کبري برمیگردد و ارتباطی با روز موعود ندارد ولی آن مواردي که به
تاریخ پس از ظهور برمیگردد مانند: فرود آمدن مسیح و...، بزودي دربارهاش بحث خواهیم کرد. 2. روایاتی که اصل وجود امام
مهدي(ع) را ثابت میکنند و اینکه او از فرزندان حضرت فاطمه(س) است؛ به همراه بیان نام و ویژگیهاي ظاهري ایشان و اینکه
زمین را از عدل و داد آکنده خواهد ساخت. مجموعه این روایات، بسیار بیشتر از حدّ تواتر است و وجود امام مهدي(ع) را بهطور
قطع ثابت میکنند. با این وصف، این روایات در بحث تاریخ پس از ظهور، تنها اندکی براي ما سودمندند. 3. اخباري که به توضیح
نتایج اجراي کامل دین اسلام و ثمرات فراوانی که از عدالت حقیقی حاصل میشود، میپردازند؛ مانند روایاتی که بر فراوانی ثروت
انسان در آن زمان به دنبال کسی میگردد که زکاتش را به او بدهد « : در آن دوره دلالت میکنند و یا روایاتی بدین مضمون که
در صورتی که » ( در آن زمان کوهی از طلا از رود فرات سر برمیآورد (آشکار میشود « و یا این که ». ولی کسی را پیدا نمیکند
آن را به وسعت کشت و کار و فراوانی خیرات تفسیر کنیم. این دسته از روایات در منابع اهل سنت، پیوسته به نام مهدي(ع) و مسأله
ظهور ایشان نیست ولی عقلاً و برهاناً امکان تحقق محتوا و مضمون این روایات، جز در دوره پس از ظهور و پینوشتها : 1 . این
صرفاً یک فرض است وگرنه همچنان که در تاریخ غیبت کبري (ص 501 به بعد) گفته و استدلال آوردهایم، غیبت طولانی امام(ع)،
در تکامل رهبري ایشان و تعمیق اقدامات عادلانهاش در روز موعود، مؤثر است. 2 . اثباتی که در تاریخ پس از ظهور بدان نیازمندیم
با اثباتی که در تاریخ غیبت کبري بنا نهادهایم (ص 208 ) فرق دارد. زیرا اثباتی که در تاریخ غیبت کبري مدنظر میباشد براساس رد
نام نهادهایم زیرا در آنجا به امثال خبر واحد نیاز نداریم اما در اینجا » سختگیري سندي « هرگونه خبر واحد شکل گرفته که آن را
(بحث تاریخ پس از ظهور) سخت بدان نیازمندیم زیرا شماري از حوادث، تنها با خبر واحد نقل شده است و ما براي حفظ زنجیره
کلی حوادث به آن نیاز داریم و این تفاوت، نتایج ملموسی را به دنبال خواهد داشت که بعد از این میآید. 3 . ر.ك: تاریخ الغیبۀ
الصغري؛ ص 28 به بعد و ص 46 به بعد. 4 . تاریخ الغیبۀ الصغري؛ ص 24 به بعد. 5 . همان؛ ص 42 به بعد. 6 . همان؛ ص 212 به بعد.
دشمنی با اسلام براي حفظ هویت ملی
علاء بیومی مترجم: روحالله رحیمی دیدگاههاي جدید ساموئل هانتینگتون دربارة هویت آمریکاییها اشاره : در سالهاي اخیر،
صفحه 52 از 59
نظریهپرداز سیاسی و شخصیت ،« ساموئل و هانتینگتون » نویسندگان و متفکران عرب و مسلمان در قبال کتاب برخورد تمدنها اثر
آکادمیک آمریکایی، نگرانی عمیقی بروز داده و موضع منفی گستردهاي اتخاذ کردهاند؛ زیرا هانتینگتون در آن کتاب، نظریهاي را
ترویج کرده بود که مطابق آن جنگ جهانی آینده میان تمدن غرب از یکسو و تمدنهاي شرقی و در رأس آن تمدن اسلامی از
سویی دیگر رخ خواهد داد. اما اینک او در کتاب جدیدش با عنوان ما چه کسی هستیم؟ تهدیداتی که متوجه هویت ملی
آمریکاست (چاپ می 2004 ، آمریکا) نظریه خطرناكتري را مطرح میکند. او در این کتاب هر چند اسلام را یکی از تهدیدات
اساسی در زمینه تضعیف آگاهی و اقبال آمریکاییها نسبت به هویت ملی خود برنمیشمرد، اما معتقد است که دشمنی با دین اسلام
و تمدن اسلامی در آینده کمک فراوانی براي توجه آمریکاییها به هویت ملی خود و تمسک به آن خواهد کرد. هانتینگتون در
ایالات متحده آمریکا جامعهاي متشکل از مهاجرانی است که از نظر نژاد، تبار و فرهنگ » کتاب جدید خود، این نظریه را که
رد میکند و در مقال معتقد است آمریکاییانی که استقلال آمریکا از استعمار بریتانیا را در اواخر قرن هجدهم میلادي « متفاوتند
اعلام کردند، گروهی یکدست از ساکنان بریتانیایی و پروتستان آمریکا بودند؛ کسانی که از اروپا بهویژه بریتانیا به دنیاي جدید
(آمریکا) مهاجرت کردند تا در آن مستقر شوند و آن را براي همیشه آباد سازند. وي همچنین معتقد است این افراد اساس جامعه
آمریکایی را با تکیه بر مبانی و فرهنگ انگلوپروتستانی پیریزي کردند و اگر فرهنگ انگلوپروتستانی نبود، آمریکایی که امروز
شاهد آن هستیم هرگز به وجود نمیآمد. بنابراین از دیدگاه هانتینگتون، آمریکا هویت مشخصی دارد و این هویت را از ساکنان
بریتانیایی پروتستان خود وام گرفته است. از نظر او این هویت بر چهار رکن استوار است: 1. نژاد سفید؛ 2. تبار انگلیسی؛ 3. دین
مسیحی پروتستان؛ 4. فرهنگ انگلوپروتستانی. به اعتقاد هانتینگتون این چهار مورد تقریباً تا اواخر قرن نوزدهم بر روح جامعه و
حکومت آمریکا حکمفرما بود و در کنار چهار رکن فوق دو رکن فرعی نیز وجود داشته است که از نظر تاریخی در شکلدهی به
هویت آمریکایی مؤثر بودهاند. رکن فرعی اول، دشمنانی هستند که آمریکاییها در طول تاریخ با آنها جنگیدهاند؛ از بیم
سرخپوستها، استعمارگران فرانسوي و استعمارگران بریتانیایی و روسیه در جریان جنگ سرد. مبارزه آمریکاییها با استعمارگران
فرانسوي و بریتانیایی در نتیجه تلاش تاریخی و مستمر آنها در راستاي متمایز ساختن خود و محافظت از استقلالشان در برابر قاره
اروپا بهطور کلی و نیروهاي استعماري اروپایی بهطور ویژه بود. در اینجا هانتینگتون به صراحت بیان میکند که دشمنی با دیگران
در شکلگیري هویت هر گروه و دستهاي نقش اساسی را ایفا میکند و به نظر او جنگهایی که اروپاییها در قرون وسطی و پیش از
آغاز عصر حکومت ملی درگیر آن شدند، براي شکلدهی به هویت کشورهاي مختلف اروپایی ضروري بوده است. اما رکن فرعی
دوم از نظر هانتینگتون، عقیده سیاسی آمریکاییها در طول تاریخ بوده است. آمریکاییها براي آن که حساب خود را از اجداد
بریتانیایی خود جدا کنند، تلاش کردند تا فرهنگ سیاسی مستقلی را در قبال فرهنگ فئودالی و تبعیضآمیز اروپاییها (فرهنگی که
سبب شد اروپا را ترك کنند و به آمریکا مهاجرت کنند) رواج دهند. از نظر هانتینگتون اصولی چون آزادي، برابري، دمکراسی
پارلمانی، احترام به حقوق و آزادیهاي دینی و مدنی و قانونسالاري از مهمترین عناصر عقیده سیاسی آمریکاییهاست. تهدیدهایی
که متوجه هویت ملی آمریکاست هانتینگتون معتقد است هویت آمریکایی در خلال دهههاي گذشته به ویژه در نیمه دوم قرن بیستم
با برخی از تهدیدات جدي و فوقالعاده خطرناك مواجه شده است. مهمترین آنها از نظر او عبارتند از: 1. پیشرفت ابزارهاي ارتباطی
و حمل و نقل: به عقیده هانتینگتون این امر منجر به پیوند مهاجران جدید آمریکا با جوامع قدیمیشان به شکل گسترده و بیسابقهاي
شده و همچنین سبب شده است که روند آمیختگی این عده از مهاجران با دیگر اعضاي جامعه آمریکا به کندي صورت گیرد.
پدیده مذکور ارتباط و نزدیکی مهاجران جدید با جوامع اصلیشان را آسان نموده و این امر به نوبه خود سبب تشویق افراد جهت
محافظت از فرهنگ و هویت اصلی خود که نسبت به فرهنگ و هویت اصلی آمریکایی بیگانه است و ترویج آن میان آنهایی که به
سرزمین مادريشان منتسباند و در آمریکا زندگی میکنند، گشته است. از سویی دیگر به عقیده هانتینگتون، پیشرفت ابزارهاي
صفحه 53 از 59
ارتباطی و حمل و نقل و نیز روند جهانیشدن، انعطاف صاحبان شرکتهاي بزرگ اقتصادي آمریکا را در زمینه هویت ملی پدید
آورده است، چنان که این افراد اقدام به شکلدهی هویتهاي فراملی نمودهاند. نگرش هیأتهاي اقتصادي نسبت به هویت خود،
نگرشی جهانی است که تنها به منافع اقتصادي گسترده در نقاط مختلف دنیا وابسته است. 2. نفوذ لیبرالهاي آمریکایی و فرهنگ
پلورالیستی آنها: هانتینگتون جناح چپ لیبرال در آمریکا و دعوتهاي پیوسته آن مبنی بر پلورالیسم و بازنگري هویت آمریکایی و
غربی را مورد انتقاد قرار میدهد؛ زیرا به اعتقاد او فرهنگ پلورالیستی این جناح در رشد و رواج هویتهاي فرعی آمریکایی بهویژه
هویت آمریکاییهاي آفریقاییتبار و هویت آمریکاییهایی که زبانشان لاتین است، کمک فراوانی کرده است. جناح چپ همچنین در
قبال فرهنگ انگلوپروتستان موضعی انتقادي اتخاذ کرده است، بهویژه در قبال بخش مذهبی آن، لیبرالها پیوسته برتري ارزشهاي
سکولاریستی و جدایی دین از حکومت و زندگی عمومی آمریکا را تبلیغ میکنند و از نظر هانتینگتون این امر به تضعیف عنصر
مسیحی، به عنوان عنصر سازنده هویت آمریکا، انجامیده است. 3. سیاستهاي جدید آمریکا در زمینه مهاجرت: هانتینگتون این
سیاستها را مورد انتقاد قرار میدهد؛ زیرا به نظر او سیاستهاي مذکور سبب شده است از دهه 60 تا به حال میلیونها مهاجر به آمریکا
سرازیر شوند؛ بدون آنکه قوانین کافی و مؤثر جهت تضمین پیوند و تلفیق موجهاي جدید مهاجران در سایه فرهنگ پلورالیستی
موردنظر جناح چپ لیبرال در آمریکا که از نیمه دوم قرن بیستم تلاش در ترویج آن دارد، وضع شود. هانتینگتون همچنین به شدت
از مهاجرتهاي لاتینی زبانها به آمریکا و اجازه تدریس زبان اسپانیایی و به کارگیري آن به عنوان زبان رسمی دوم در بسیاري از
شهرها و ایالتهاي آمریکا انتقاد میکند. اینجا نگرانی ویژه هانتینگتون نسبت به تأثیر مهاجران لاتینی زبان آمریکا بر هویت آمریکایی
آشکار میشود. بهویژه با توجه به این مطلب که آنها امروزه 12 درصد از جمعیت آمریکا را تشکیل میدهند و ارتباط تنگاتنگی با
سرزمینهاي مادري خود که به ایالات متحده آمریکا نزدیک است، دارند. از این رو هانتینگتون دعوت به شناسایی زبان اسپانیایی به
عنوان زبان رسمی دوم آمریکا را یکی از مهمترین و جديترین تهدیدات که متوجه هویت آمریکایی است، برمیشمارد. به عقیده
او این امر میتواند به تبدیل آمریکا به کشوري داراي هویت زبانی دوگانه (اسپانیایی و انگلیسی) بینجامد. 4. فروپاشی اتحاد
جماهیر شوروي و عدم شکلگیري دشمن جدید براي ایالات متحده آمریکا: به نظر هانتینگتون این امر در تضعیف اقبال آمریکاییها
به هویتشان و اتحاد در سایه آن نقش جدي داشته است. سناریوهاي چهارگانه براي آینده هویت آمریکایی هانتینگتون معتقد است
تهدیدات چهارگانه فوق ممکن است به یکی از پیامدهاي چهارگانه زیر نسبت به هویت آمریکایی در آینده منجر شود: 1. از بین
رفتن هویت آمریکایی و تبدیل آمریکا به جامعهاي متشکل از فرهنگ و ادیان متعدد در کنار محافظت از ارزشهاي بنیادین جامعه.
. بسیاري از لیبرالهاي آمریکایی خواهان چنین سناریویی هستند اما این، سناریویی آرمانی نیست و تحقق آن بسیار دشوار است. 2
تبدیل آمریکا به کشوري با هویت دوگانه انگلیسی اسپانیایی. 3. انقلاب آمریکاییهاي سفیدپوست جهت قلع و قمع هویتهاي دیگر.
هانتینگتون معتقد است در حال حاضر وقوع این امر کاملاً محتمل است. او در فصل ماقبل فصل پایانی کتاب خود به احتمالات و
انگیزههاي وقوع این سناریو به شکل مبسوط میپردازد. 4. تأکید مجدد بر هویت آمریکایی از جانب همه آمریکاییها و اتخاذ این
دیدگاه مبنی بر آن که آمریکا سرزمینی مسیحی است که در آن اقلیتهاي دیگري نیز زندگی میکنند که باید از ارزشهاي
انگلوپروتستانی و میراث اروپایی و عقیده سیاسی آمریکایی به عنوان اساس اتحاد همه آمریکاییها، پیروي کنند. آیندة هویت
آمریکایی و نقش اسلام در نقشدهی آن در مقابل این تهدیدات و سناریوها، هانتینگتون راهکاري جدید براي شکلدهی و
محوریت مجدد هویت آمریکایی ارایه میکند. این راهکار مبتنی بر ملاحظه برخی تغییرات ریشهاي مثبت و فوري در جامعه آمریکا
در چند دهۀ اخیر است؛ تغییراتی که روح هویت ملی را زنده کرده است. منظور هانتینگتون از این تغییرات دو تحول اساسی زیر
است: الف) بازگشت آمریکاییها به دین مسیحیت و افزایش نقش مسیحیت در زندگی عمومی آمریکاییها. ب) نقشی که دین اسلام
به عنوان دشمن اصلی و جدید آمریکا میتواند ایفا کند. در مورد نقش مسیحیت، هانتینگتون مظاهر بیداري دینی در ایالات متحده
صفحه 54 از 59
به ویژه در خلال دهه نود را برمیشمرد. بیدارياي که فرقههاي مختلف مذهبی در آمریکا را دربر گرفت و اوج آن در دهه نود بود،
چنانکه برخی از این فرقهها موفق شدند سازمانهاي سیاسی کارآمدي را تأسیس کنند. هانتینگتون بر این نکته تأکید میکند که در
میان جوامع غربی، مردم آمریکا بیشتر از همه به مسیحیت پایبندند. با توجه به این مطلب زمینه بسیار مساعدي در آمریکا براي
بازگشت مسیحیت وجود دارد، هانتینگتون میگوید امروزه بازگشت عمومی به دین در آمریکا تحقق یافته و این امر در داستانها و
رمانهاي آمریکایی منعکس و در شرکتها و مؤسسات اقتصادي ظاهر شده است. به عقیده او بازگشت عمومی به دین، در زندگی
سیاسی آمریکا نیز تأثیر گذاشته است. او در تأیید این مطلب به حضور تعداد قابل توجهی از افراد متظاهر به مسیحیت در دولت
رئیسجمهور فعلی، جورج دبلیو بوش و توجه و پیگیري دولت مزبور نسبت به بسیاري از مسائل مذهبی اشاره میکند. به عقیده
هانتینگتون بازگشت به مسیحیت که یکی از ارکان اساسی هویت آمریکا محسوب میشود عامل بسیار مهمی در راستاي حمایت
از هویت آمریکایی و ترویج آن در دوران حاضر است. همچنین مطابق تحلیل هانتینگتون، بیداري مسیحی میتواند نقش مساعدي
در صحنه سیاسی بینالملل بهویژه در شناساندن دشمن جدید آمریکا؛ یعنی اسلام ایفا کند. با توجه به مطلب فوق هانتینگتون دشمنی
با آمریکا را دشمنی با مسیحیت برمیشمرد و بیان میکند هر چند آمریکاییها معتقد نیستند که اسلام، دشمن « اسامه بن لادن »
بنا به تعبیر هانتینگتون، آمریکا و ملت آن همچنین دین و تمدن آن را دشمن اسلام میدانند. در ،« اسلامگرایان مسلح » آنهاست اما
نتیجه هانتینگتون معتقد است تنها راهحل براي آمریکاییها آن است که آنها نیز اسلامگرایان مسلح را دشمن خود بهشمار آورند.
هانتینگتون سپس شروع به توصیف نفوذ اسلامگرایان مسلح میکند و میگوید این عده یک شبکه بینالمللی تشکیل دادهاند که
عوامل و عناصر متعددي در نقاط مختلف دنیا دارد. این افراد در انتخابات برخی از کشورها شرکت میکنند و همواره سعی در
جذب مسلمانان غرب در واحدهاي نظامی خود دارند. این عده معمولًا مساجد را به عنوان پایگاه و نیز مخفی نگه داشتن فعالیتهاي
خود انتخاب میکنند. هانتینگتون در ادامه، تفاوتهاي اسلامگرایان مسلح با اتحاد جماهیر شوروي را برمیشمرد و بیان میکند
اسلامگرایان مسلح برخلاف اتحاد جماهیر شوروي داراي حکومتی واحد که به دور آن گرد آمده باشند نیستند، همچنین آنها بر
خلاف شوروي در صدد ارائه راهکار سیاسی و اقتصادي جهانی براي غرب نیستند؛ چرا که هدف اساسی آنها نابود ساختن غرب
است. هانتینگتون پس از بیان مطلب فوق میگوید: مسلمانان در دهههاي اخیر با ورود به جنگهاي متعدد، پروتستانها، کاتولیکها،
مسلمانان دیگر، هندوها، یهودیان، بوداییان و چینیها را مورد حمله قرار دادهاند، همچنین مسلمانان در کوزوو، بوسنی، چچن،
کشمیر، فلسطین و فیلیپین جنگیدند. به علاوه احساسات ضد آمریکایی آنها در دهه نود افزایش یافت. او اضافه میکند که ملتهاي
مسلمان پس از 11 سپتامبر با آمریکاییها همدردي نکردند. به عقیده هانتینگتون دشمنی عمیق ملتهاي مسلمان با آمریکا به خاطر
اسراییل نیست بلکه این دشمنی ریشه در کینه این ملتها نسبت به ثروت آمریکا و سیطره آن بر دنیا و نیز ریشه در دشمنی این ملتها با
فرهنگ آمریکایی هم از ناحیه سکولاریستی و هم از ناحیه دینی، دارد. هانتینگتون در پایان پیشبینی میکند که آمریکا در سالهاي
آینده با برخی از کشورها و گروههاي اسلامی وارد جنگ شود؛ بنابراین هانتینگتون بهطور آشکار اسلام را به عنوان دشمن اساسی
و بزرگ آمریکا به منظور اتحاد آمریکاییها در جریان مبارزه با آن و بازگشت به هویت اصلی خود، معرفی میکند و قدم در
آگوست 2004 . به نقل از: روزنامه aljazeera.net / مسیري میگذارد که براي صلح جهانی بسیار خطرناك است. منبع: 2
. جامجم، 26 شهریور 1383
« مهدویت، استراتژي انتظار و جهان آینده » پیام آیتالله صافی گلپایگانی به سومین همایش
مهمترین وظیفۀ هر مسلمان در عصر غیبت حفظ هویت و شخصیت اسلامی است یا أیّها الّذین آمنوا اصبروا و صابروا و رابطوا و
اتّقوا الله لعلّکم تفلحون. 1 أللّهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد. السّلام علی مولانا المهدي، صاحبالزّمان و معلن أحکام القرآن و
صفحه 55 از 59
باسط الامن و الامان، بقیّۀالله فی أرضه و خلیفته علی عباده أرواح العالمین له الفداء والسّلام علی شیعته الثّابتین علی ولایته
المنتظرین لظهوره. با عرض تبریک و تهنیت به مناسبت ایام الهی و خجستۀ مهدویت، این سعادت بزرگ را که همه ساله این مراسم
جهت تعظیم و تکریم از عید سعید ولادت غوث امان و یگانۀ دوران و صاحب عصر و زمان، امام جهان و جهانیان و موعود همۀ
ادیان و پیامبران، نعمۀالله العامۀ و کلمته التامۀ، النور المبین و الکهف الحصین، حضرت مولانا المهدي الحجۀ بن الحسن العسکري
علیه و علی آبائه الطاهرین أفضل صلوات المصلین برگزار میگردد و توفیق ابراز احساسات ولایی و مذهبی و اعلان و اعلام حیات
و وجود اسلامی فراهم میشود، گرامی میداریم. تعظیم و تجلیل از فرهنگ و مکتب مهدویت و انتظار فرج از افضل و اعظم
حسنات و اشرف قربات است. در ایام مهدویت، مکتب حیاتبخش اسلام و قرآن کریم، مکتب آگاهی و بیداري، مکتب ایمان و
حیات و رشد و شعور، مکتب گرایش به عدل و داد و انصاف و احسان و برادري، مکتب علم و معرفت و بصیرت، ترویج میشود و
درسها و پیامهایی از این مکتب به همگان ابلاغ میگردد که ناامیدیها را به امید و توقفها را به حرکت و افسردگیها را به نشاط و
شور و شوق، مبدل میسازد. در این ایام مبارك، باید به عمق برنامهها و ابعاد مفید و معنوي آن که از هر جهت، سازنده و فراگیر
است توجه شود و نقاط ضعف و قوت جامعه مطرح گردد و منابر و مقالات و سخنرانیها و نشریات، همه، اجتماع را به سوي
فرهنگ مهدویت و انتظار، دعوت نمایند. فرهنگ انتظار و مهدویت که همان فرهنگ راستین اسلام و قرآن است در عصر ما که
عصر ارتباطات است مورد هجوم سیاستمداران و ریاستطلبان و جهانخوارانی که اسلام را مانع بزرگ رسیدن به اهدافشان
میدانند قرار گرفته است و از هر طرف به اسلام و جامعۀ مسلمانان، حمله میکنند و همانگونه که در احادیث شریفه از آن خبر داده
شده است، براي این امت و شیعیان اهل بیت علیهمالسلام امتحانات خطیري پیش خواهد آمد و آنان تخلیص و تمحیص میشوند
تا حدي که جز آنان که ثبات قدم و استقامت میورزند و مانند کوه بر جاي خویش، استوار میمانند کسی بر جاي نمیماند و
دیگران، هویت مذهبی و استقامت دینی خود را از دست میدهند. چنانکه از احادیث شریف استفاده میشود مهمترین وظیفهاي که
هر مسلمانی در عصر غیبت دارد حفظ هویت و شخصیت اسلامی است، همان چیزي که دنیاي استکبار و کفر براي مخدوش کردن
و کمرنگ کردن آن با همه عوامل تبلیغاتی و ایادي مزدور و سیاستهاي مزورانه در همه کشورهاي اسلامی و هر کجا که مسلمانی
باشد تلاش میکند. اگر کسی به همین تاریخ اسلام در یکصد سال پیش تا کنون رجوع نماید میفهمد که دشمنان اسلام براي
اسلامزدایی و محو هویت مسلمانی و مهجور شدن شعارها و سنتهاي دینی چه نقشههایی را پیاده کردهاند و چه دستهایی در کار
بوده و هست که التزامات و تعهدات مسلمانان را به اسلام و قرآن، ضعیف نمایند و آنها را در اظهار وجود و استقلال اسلامی و
اجراي قوانین اسلامی بیتعهد نمایند، هر کدام از دولتهاي استعمارگردر بخشی از جهان وسیع اسلام، این سیاست را دنبال کردند و
تا آنجا پیش رفتند که در بعضی نقاط، مسلمانان را به تغییر اسمهاي اسلامی مجبور نمودند. در اینجا مجال شرح سیاستهاي، به
اصطلاح، اسلامبرانداز آنها و خیانت عوامل، به اصطلاح، روشنفکر و افرادي مثل رضاخان و مصطفی کمال و... و روزنامهها و قلم
به دستهاي مزدور نیست. اجمالًا مشروطۀ منهاي مشروعه، کشف حجاب، ممنوع شدن شعایر دینی و مجالس تبلیغی و روضه و حتی
همین برنامههاي مهدویت، و آزادي منکرات و اختلاط فیزیکی زن و مرد، همه و همه براي نفی هویت اسلامی بود و اکنون هم
ادامه دارد. مسئله منع حجاب مسلمانان در مدارس و دانشگاههاي فرانسه و قرار گرفتن آن در صدر مسائل و رویکردهاي آن دولت،
از شعب همین برنامهها است، بد حجابیهایی که در خود جامعه ما نیز هست و حمایتهایی که از آن مینمایند و اصرار بر ترویج
موسیقی و فیلمهاي مبتذل و تشویق خوانندگان و نوازندگان و برنامههایی از این قبیل و هدایایی که به آنها از بیتالمال داده میشود
و مراکز و مطبوعاتی که هنر را ابزار ترویج ملاهی و مناهی و مطالب غیراسلامی کردهاند، همه را عمال سیاستهاي معارض با اسلام
اجرا مینمایند و این اسلام و مسلمانان متعهد و فداکار و مخلص هستند که در برابر این عمل مقاومت نموده و بر حساسیت اسلامی
خود پایداري مینمایند و شعار اللهاکبر را بلندتر و رساتر در قول و عمل، زنده نگاه میدارند. در این عصر غیبت و امتحان، وظیفۀ
صفحه 56 از 59
همگان است که در حفظ شخصیت اسلامی خود و نفی این سیاستها استقامت ورزند و اعلام وجود و حیثیت و شخصیت بنمایند. در
اخبار و احادیث در مورد حفظ هویت اسلامی در عصر غیبت تأکید و سفارش بسیار شده است؛ این روایت را ملاحظه فرمایید: در
کتاب شریف کمالالدین، شیخ اجل صدوق از امام زینالعابدین علیهالسلام روایت نموده است که فرمود: من ثبت علی موالاتنا
(ولایتنا) فی غیبۀ قائمنا أعطائه الله عزّوجلّ أجر ألف شهید من الشهداء بدر و أحد . 2 هرکس در غیبت قائم ما بر موالات و ولایت ما
ثابت بماند خداوند متعال اجر هزار شهید از شهداي بدر و احد را به او عطا میفرماید. این ثبات بر ولایت که آن همه ثواب دارد
ثبات بر هویت و بر شخصیت دینی و استقامت بر تعهدات اسلامی است و بر همین حفظ هویت دینی و استقلال مذهبی و صبر و
پایداري تأکید دارد. مسلمان صاحبالزمانی تحت تأثیر هیچ جوي تن به ذلت نمیدهد؛ با شجاعت، با قدرت و همت و با نیروي
ایمان و علم، با شعارهاي توحیدي اللهاکبر و لاالهالاالله با اقتدار باید به پیش برود و بداند که جهان، به سوي اسلام، به سوي جامعۀ
جهانی اسلام و به سوي مدنیت قرآنی و جامعۀ مهدوي است و این وعده الهی و تخلفناپذیر است. ماهنامه موعود شماره 48
. 2. منتخبالاثر، ح 1256 . پینوشت : 1. آل عمران( 3)، آیه 200
درباره مرکز